یادداشت عطیه کشاورز
1403/12/7
هزار زمستان سرد روایتهایی در قالب چهار داستان کوتاهه که همگی از حفرههای عمیق عاطفی و گاهی سرخوردگی و افسردگی حرف میزنن و اینهارو بسیار قابل درک به تصویر میکشن. نثر و روانی قصه از ویژگیهای مثبت این کتابه و میتونه خواننده رو با خودش همراه کنه. اما مهمترین مشکلم با کتاب این بود که نمیفهمیدم چی میخواد بگه! میدونم که از اساس نویسنده دنبال حادثه و قصه نبوده اما این بیداستانی مشکلساز شده! و از طرفی به نظرم کتاب زیاد حرف میزنه! زیاد شعار میده! و زیاد رای صادر میکنه! این رو نمیشه یه ایراد دونست اما خب نقطهایه که سلیقهها رو از هم جدا میکنه! البته نباید کتمان کرد که گاهی کوتاهنوشتهها و دیالوگهایی داره که گرچه کوتاهن اما نقطهزنانه نوشته شدن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.