یادداشت dream.m

        ریویوو نوشتن برای «شرق بهشت» که یکی از آسان خوان ترین کتاب های زندگی ام بوده، بنظرم سخت ترین کار جهان است. هرچه فکر میکنم نمیدانم از کجا باید شروع کنم، از کجا حرف بزنم و حتی دقیقا نمیدانم احساسم را با چه کلماتی بیان کنم، ظاهراً برای حسم به بعضی کتاب ها هم مثل بعضی آدم ها هنوز کلمه ای اختراع نشده است. 
با این حال میتوانم با اطمینان بگویم کتاب های «جان استین بک» از تأثیر گذار ترین کتاب های زندگی من بوده اند و خواندشان چیزی را در من تغییر داده اند که نمی دانم چیست. این احساس را اولین بار وقتی خیلی سال پیش «خوشه های خشم» را خواندم تجربه کردم و بعد با «ماه پنهان است». و حالا امروز با پایان بردن «شرق بهشت» همه آن احساسات شگفتی، بیچارگی، حسرت، اندوه، دلتنگی، سرخوشی و چیز های غریب دیگر تکرار شدند.
از زمانی که تازه الفبا را آموختم و روزنامه های بابا را خواندم تا پانزده سالگی که تحت تاثیر هورمون های بی قرارم هر کتابی که ذره ای اروتیسم داشت بلعیدم، تا وقتی به شدت مذهبی شدم و منتهی الامال کتاب محبوبم شد و بعد تا زمانی که دنیای ادبیات را با کتابخانه خاک گرفته همسایه کشف کردم، هرچیزی که خوانده ام مرا تغییر داده است؛ تغییری که خودم متوجهش نشده ام یا حسش نکرده ام اما بی شک اتفاق افتاده. بعضی کتاب ها اما جوری تاثیر گذارند که آدم تغییر را در وجود خودش حس می کند. انگار کلمات این کتاب ها روی هم مثل بلوک های آجری می نشینند و در قلبت مغزت جانت خانه می سازند، از آن خانه های جادار و دلباز که قرار است تا آخر عمرت آباد بمانند و آبادت کنند. داستان «شرق بهشت» برای من همین کتاب است، کتابی که بخشی از جانم شده و تاثیرش قلبم را می فشارد.
.........................
ممنونم از دوستان خوب و خیلی خیلی خیلی عزیزم محمد و سعید که فایل صوتی این کتاب رو بمن هدیه دادند ‌(⁠*⁠˘⁠︶⁠˘⁠*⁠)⁠.⁠｡⁠*⁠♡⁩ 
و حقیقتا به جرات میتونم قشنگ ترین حس دو ماه اخیر رو تونستم باهاش تجربه کنم. این کتاب نوری بود در تاریکی جهانم ، حتم دارم برای شما هم که الان تصمیم میگیرید بخونیدش همین طور خواهد بود.
....
کاش یه درصدی از فروش کتاب یا فایل صوتیش رو حداقل بهم بدن با این ریویوو ‌ಠ⁠﹏⁠ಠ⁩

........
خطر اسپویل