یادداشت فهیمه پورمحمدی

آن بیست و سه نفر
        فوق العاده خواندنی...
راوی، به خاطر سن و سالش در زمان جنگ و اسارت چیزهایی دیده و تعریف کرده که برای من تازگی داشت. مثلاً:
آسایشگاه 24 مرکز فرماندهی معنوی اردوگاه است. اسرای مهم در آن آسایشگاه نگهداری می شوند. یکی از آن آدم های مهم طلبه ی جوانی است که ولایت اردوگاه با اوست. آنجا همه ی بچه مذهبی ها تابع ولایت اویند و حرف او فصل الخطاب است. هر دستوری بدهد شرعاً لازم الاجراست و سرپیچی از فرمان او گناه محسوب می شود. اگر روزی او را به اردوگاه دیگری منتقل کنند، جانشین او معرفی و مسئولیت او به جانشینش منتقل می شود. در هر آسایشگاه یک نفر نماینده ی طلبه ی جوان است و حکم نماینده فقط برای افراد آسایشگاه خودش مطاع است. ولایت طلبه ی جوان و نواب او در آسایشگاه ها در امتداد ولایت امام خمینی و به تبع آن ائمه اطهار است...
بعدها فهمیدم آن احکام و مقررات را همه ی اردوگاه رمادی نپذیرفته اند. بسیاری از کردهای اهل حق و ارتشی ها با آن قوانین مشکل داشتند. آن ها حرف خودشان را می زدند و راه خودشان را می رفتند و آزارشان هم به کسی نمی رسید. عده ای دیگر اما نه تنها با آن قوانین مخالف بودند، بلکه با آن مبارزه هم می کردند. آن ها خودفریفته و جاسوس بودند و سعی می کردند سرپل ها ارتباطی با آسایشگاه 24 را شناسایی و به عراقی ها معرفی کنند. اما گروه سومی که با شیوه ی طلبه ی جوان مخالف بودند نه کردهای اهل حق و جماعتی از ارتشی های بی اعتنا بودند و نه جاسوس های خودفروخته. آن ها بچه های مذهبی و باسوادی بودند که این نوع فرماندهی در اسارت را قبول نداشتند. آن ها بر این باور بودند که چون طلبه ی جوان اسیری معمولی، مثل دیگران، است و حلقه ی ارتباطی هم با ولی فقیه زمان، حضرت امام خمینی، در ایران نداردو اساساً از جانب ایشان تعیین نشده نمی شود سرنوشت صدها اسیر را به او سپرد، که راه خطا بر او بسته نیست...
بعدها برای من معلوم شد نظر افراد گروه سوم به صواب نزدیک تر بوده است. شیوه ی مدیریت طلبه ی جوان و هم فکر های او مبتنی بر طرد و سختگیری بی حد بود. قدرت دافعه ی این گروه بیش از جاذبه شان بود. به تحریم هایی دست می زدند که نتیجه ای جز سرخوردگی افراد ضعیف نداشت. مثلا هر گونه توپ بازی را تحریم کرده بودند...
      
6

10

(0/1000)

نظرات

باسلام . گروه های دیگری هم می توانست شکل بگیرد. شاید اگر من گروه چهارم یا پنجم را ایجاد می کردم . یعنی گروهی ولایتمدار و سلسله مراتبی که در آن سختگیری نباشد و ....

0