یادداشت ساناز پرچمی کاویانی
1401/9/15
4.1
12
#زیر_تیغ_ستاره_جبار:داستان یک زندگی در پراگ ۱۹۴۱-۱۹۶۸(هِدا مارگولیوس کووالی). در کمال تاسف باید گفت که کتاب زیر تیغ ستاره جبار یک داستان واقعی است؛ زندگینامهای خودنوشت که نویسندهی آن، هِدا مارگولیوس کووالی از خاطرات تلخ و گزندهاش در بین سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۶۸ میگوید و مخاطب را در نقطه نقطه از کتاب مات و متحیر میکند. کتاب سرگذشت سرگشتگی هدا است؛ زنی یهودی که در زمان اشغال پراگ به دست آلمانها، نوجوانی بود با امیدها و آرزوهایی بر باد رفته که باید به همراه خانوادهاش به اردوگاههای مخوف فرستاده میشد؛ خانوادهای که قرار بود دیر یا زود مرگ از او جدایشان کند و هدا، بدون هیچ متعلقاتی در این دنیا به سرش بزند و به همراه چند نفر دیگر از اردوگاه فرار کند. هدفی که تمام زندگیاش شده بود؛ فرار و چشیدن طعم رهایی و آزادی. دیدار دوستان و تجربهی مجدد زندگی بدون اسارت؛ آرزویی که البته قرار نبود محقق شود. چیزی که در سراسر کتاب میخوانیم و میبینیم «مرگ» است؛ مرگهای واقعی و مرگهای استعاری. مرگ هزاران نفر در اردوگاههای نازیها، اعدام هزاران نفر در عصر کمونیستی چکسلواکی، مرگ آزادی، مرگ امید، مرگ انگیزه. و مردمی که زیر این سایهی شوم روزگار میگذراندند؛ به امید روزهای بهتر، به امید یک روز خوب. از متن کتاب :«زندگی زیر سایه ترس، آدمهای بسیاری را عوض میکند و از آنها چیزی میسازد که ابدا شبیه خودشان نیست». 🖇️پی نوشت:خواندنش پر از درد بود و رنج. رنج اسارت،رنج جدایی ،مرگ، ناکامی و رنج امید داشتن به روزهایی که شاید هیچ وقت نیایند. بخونید و لذت ببرید📖 ترجمه کتاب هم بسیار خوب بود ممنونم از جناب آقای کیوانی نژاد،مترجم خوب این کتاب 🙏 پایان:هفتم اردی🌸بهشت ۱۴۰۱
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.