یادداشت فاطمه یل آملی
1402/1/17
تقریبا کتاب را دوباری خواندهام. در تابستان تا صفحهی ۹۰وخوردی خواندم و به دلیل اهمالکاریام ولش کردم لذا اسفندماه مجبور شدم که دوباره از اول کتاب را بخوانم. گمان کنم بهترین کتابی بود که در سال ۱۴۰۱ خواندم. نگاه و روایت زنانهی کتاب از دلایل شیفتگیام بود. شرقشناسی و غربپژوهی آمیخته به هم... کتاب پاسخی به این پرسش نویسندهاست که : چرا زنان شرقی که عموما فعال و کنشگر و تأثیرگذارند با ورود به غرب یا در واقع در خوانشِ غرب تبدیل به موجوداتی منفعل و تنانه میشوند؟ نویسنده برای پاسخ به این پرسش دست به تحقیقی میدانی زده. در منابعی چون نگارهها، تاریخهای شفاهی و افسانهها گشته و به مصاحبت با روزنامهنگاران و اهل نظرِ غربی پرداخته. مثالِ نمونهاش شهزادِ هزار و یک شب است که بارها و بارها در بازخوانیهای مختلف هر لحظه به شکلی در آمده... شاید اگه فصل آخر آنقدر عجولانه نوشته نمیشد به این کتاب ۵ ستاره میدادم.
4
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.