یادداشت مصطفا جواهری

نبرد تک خوان
        یک سوژهٔ خوب که با داستانی غلط و اشتباه، حیف شده است!
بهمن سال ۶۵، صدام سه‌راه بازار قم را بمباران هوایی می‌کند. در بین شهدای آن روز، یک مینی‌بوس متشکل از دانش‌آموزان گروه سرود مدرسه قطب راوندی به همراه معلم‌شان شهید می‌شوند.
می‌بینید چه سوژهٔ خوبی دارد برای روایت؟
اما انتخاب نوجوان پسر برای شخصیت اصلی و راوی داستان، اشتباه اول خانم نویسنده است. نمی‌دانم چه اصراری است خانم‌های نویسنده می‌آیند و از نوجوان پسر می‌نویسند؟! مگر چندبار تا حالا پسربودن را زیسته‌اید؟
این کار همان‌قدری غلط است که من بیایم و شخصیت اصلی داستانم را یک خانم بگیرم و دربارهٔ خصوصیات روحی و جسمی او اظهار فضل بکنم. نمی‌شود دیگر خب!
اما طرح داستان غلط، اشاره‌های سطحی به شهر وقوع حادثه، نبودن رنگ‌وبوی لهجهٔ قمی، کلیشه‌ای بودن احساساتی نظیر عشق و رفاقت و حسادتِ نوجوانی از دیگر اشتباهات این کتاب است.
حیف سوژه و این شهدا...
      
1

16

(0/1000)

نظرات

این کتاب و از دیگر آثار صاحب این قلم نخوانده‌ام، ولی این نکته که فرمودید را در کتاب‌های دیگر نویسندگان خانم تجربه کردم؛

0