یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1404/2/6
اولین بار کلاس دهم بودم که شروع کردم به خوندن این کتاب. رفتم پیش اون آقا معلم خیلی عزیزه و گفتم کتاب معرفی کن با هرمنوتیک و اینا آشنا بشم (به عنوان دانشآموز علوم انسانی یه جا این لفظ هرمنوتیک رو شنیده بودم، رفتم از آقا معلم فلسفهخوندهٔ باسواد مشورت بگیرم). تا جایی که یادمه، کتاب ریچارد پالمر، مدخل استنفورد در هرمنوتیک و این کتاب رو بهم معرفی کرد. از بین معرفیها اومدم سراغ این یکی چون به نظرم وسیعتر اومد مباحثی که پوشش داده و بین خودمون بمونه دیدم از مارکس هم هست توش (اینم قبول دارید کسی که تازه شروع میکنه نظریه خوندن توی علوم انسانی/اجتماعی، مارکس و تاثیری که گذاشته براش خاصه؟) خلاصه، یادمه عبارت به عبارت این کتاب برام پر از مسئله، سوال و حرف جدید بود و قدم به قدم با خوندش، بیشتر با چیزی بنام علوم انسانی/اجتماعی اخت شدم. قشنگ سخت بودن کتاب در اولین بارهای خوندش، هنوز زیر زبونم هست، از اون سختیها که بهت انگیزه میده قد بکشی و بشی اون آدم خفنه که میتونه این کتابها رو بفهمه و "نقد"شون کنه. از اون موقع خیلی دوست داشتم نقد کردن درست رو یاد بگیرم. در مجموع با این کتاب با کله افتادم وسط از معدود کارهایی که با تمام وجودم دوست دارم انجامش بدم. کلنجار رفتن با علوم انسانی/اجتماعی و لوازم و ابزارش. آقا فیضبخش خیلی آقایی! بمونی برامون :) میخواستم از کتاب بنویسم، ولی خب، جون ندارم براش. یکی دوتا نقد و اینا هم هست که حواله میدیم به آینده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.