یادداشت زهره دلجوی کجاباد

امسال قبول می شویم: روایتی از زندگی عفت نجیب ضیاء
        کتابهای تاریخ شفاهی ادبیات نیستند. فرم داستان یا تصویرپردازی و تخیل چندانی ندارند ولی از یک جهت کتابهای بسیار پرارزشی هستند. برای ما که می‌خواهیم بنویسیم حکم  خوراک را دارند. البته که هر تاریخی را روایت نکرده‌اند و سراغ  زندگی هر فردی نرفته اند ولی برای آشناشدن با فضای کشور و روحیات آدم‌ها کتابهای بسیار خوبی هستند. این کتاب هم من را با خانمی به اسم عفت آشنا کرد. طوری که انگار از بچگی تا همین الان در همه‌ی لحظه‌های زندگی کنارش بوده‌ام و برای کسی که می‌خواهد بنویسد چه چیزی بهتر از پرکردن خلا تجربه‌های نزیسته‌ی خود با خواندن تجربه‌ی زیسته‌ی دیگران ؟ از این بابت خوشحالم که با مرکز تاریخ شفاهی آشنا شدم و به دوستان نویسنده خواندن کتابهایشان را توصیه می‌کنم.
      
21

17

(0/1000)

نظرات

خانم دلجوی گرامی دوتا نکته در مطلب شما هست نیاز به توضیح دارد، اول چیزی به نام تاریخ شفاهی نداریم خاطرات شفاهی داریم  ،کارهای  مرکز مطالعات  تدوین می شود  دراین تدوین  روح داستان درآن دمیده می شود وبه دگرداستان تبدیل می گردد  ،البته جنب اسنادی اثر  درجای خودش اهمیت دارد 
1

0

خیلی ممنون. صحیح. چون خودشان  اصطلاح تاریخ شفاهی را به کار می‌برند از این عبارت استفاده کردم. ممنون بابت توضیحتون. 

1