یادداشت فرید محمدخانی



📖 "صد ص
        

📖 "صد صفحه در جهنمِ سفید..."" ( تا اینجا صد صفحه از این کتاب را مطالعه کردم) 
کتاب «کوری»ِ  ژوره ساراماگو  مثل قدم زدن در یک کابوس است؛ کابوسی که با هر صفحه، نفس هایت را تنگتر میکند، اما نمیتوانی از آن فرار کنی. در ((صد صفحه ی اول)) ، نویسنده با بیرحمیِ یک جراح، پوست از جامعهٔ به‌ظاهر متمدن برمیدارد تا نشان دهد زیر این لایه‌های نازکِ تمدن، چه حیوانِ گرسنه و ترسیده ای کمین کرده است.  

ساراماگو با جمله‌های طولانی و نفس‌گیر (و البته بدون نقطه ویرگول!) تو را در تاریکیِ این دنیا رها میکند، اما در همین ظلمت، چراغهای کوچکِ امید را هم روشن نگه میدارد: {زن دکتر} ، مثل یک قدیسۀ زمینی، تنها روشناییست که به آن چسبیده ام... و هر بار که فکر میکنم همه‌چیز تمام شده، او مرا غافلگیر میکند.  

این کتاب نه دربارهٔ «ندیدن» که دربارهٔ {چیزهاییست که نمیخواهیم ببینیم}  است: ترس هایمان، خودخواهی هایمان، و شاید هم آن ذرۀ کوچک شجاعت که فقط در تاریکی میدرخشد.  

✨  خواندن «کوری» مثل خوردن یک قاشق عسلِ آغشته به خردل است—شیرین و جانسوز!  
      
142

40

(0/1000)

نظرات

تا پایان بخوانید نظرتان عوض خواهد شد

0