یادداشت مجید اسطیری

گفت و گو با سایه، یا، بوف کور چگونه ساخته و پرداخته شد؟
        این کتاب با روش علمی «نقد تکوینی» به دنبال فهم بهتر فرآیند نگارش اثری به نام «بوف کور» است. به دنبال اسطوره زدایی از اثری که میشود گفت همیشه قبل از آن که درست فهمیده شود در مورد آن افسانه سرایی و بزرگ نمایی صورت گرفته.
حبیب احمدزاده با ذکر نمونه های واضح و غیرقابل انکار به تعلق خاطر عمیق هدایت به سینمای اکسپرسیونیستی آلمان اشاره میکند: 
 "_تطابق موضوع، فضاسازی، و از همه مهم تر شخصیت ها و پیرنگ داستان فیلم "نوسفراتو، یک سمفونی وحشت" با بوف کور و تعدادی دیگر از داستان های هدایت غیرقابل چشم پوشی است و چون کتاب بوف کور در بین سال های ۱۳۰۹۱۳۰۸ (۱۹۲۸م) نوشته شده، یعنی حداقل ۶ سال پس از ساخت نسخه اولیه و صامت فیلم، نظریه تأثیر گیری معکوس فیلم از آثار هدایت به کلی منتفی است."
به باور احمدزاده هدایت در موارد بسیاری از شخصیت کنت دراکولا و داستان‌ها و عناصر مرتبط با او در بوف کور و داستانهای دیگرش گرته‌برداری کرده است.
"از همه موضوعات جالب تر، بحث شخصيت کنت دراکولا و هاتر در موقع شام خوردن در قصر کنت است که دقیقا با گفت و گوهای داستان «تاریکخانه» همخوانی دارد.
از متن داستان تاریک خانه ی هدایت (صحبت های مرد عجیب در مورد احتیاج به تاریکی): 
فقط تو این اتاقه که می تونم در خودم زندگی بکنم و قوایم به هدر نرود. این تاریکی و روشنایی سرخ برام لازمه. نمی تونم تو اتاقی بشینم که پشت سرم پنجره داشته باشه. مثه اینه که افکارم پراکنده میشه..."
تقلید هدایت در یکی دو مورد خیلی واضح است مثلا در مورد داستان "عروسک پشت پرده" که بی اندازه شبیه داستان ارنست تئودور هوفمان آلمانی است و فیلمی در سینمای اکسپرسیونیستی آلمان با نام "عروسک" از روی آن ساخته شده.
خود هدایت در گفتگویی به این تقلید معترف است:

هوفمان جد همه نویسنده های رمان های خیالی و جنایی است. شناختن او لازم و اساسی است. درست است که به نظر بعضیها ادگار الن پو به او بدهکار نیست، ولی من معتقدم که بی وجود هوفمان، خیلی ها، از جمله ادگار آلن پو و داستایوفسکی نمی توانستند سبک خودشان را پیدا کنند. فرزانه: ایا این جور نویسنده های خیلی قوی خواننده را به تقلید وانمیدارند؟ هدایت: منظورت چیست؟ فرزانه: منظورم اثری است که روی آدم می گذارند و از بس خودشان جالب هستند آدم بی اختیار آنها را تقلید می کند. هدایت: تقلید؟ همه تقلید می کنند. من هم تقلید می کنم. تقلید عیب نیست. دزدی و چاپیدن عیب است. داشتن شخصیت در این نیست که آدم به هر قیمت که شده خودش را اوریژینال جا بزند. اوریژیناليته به تنهایی حسن نیست. شرط خلق کردن نیست. چه بسا آدمی حرف داشته باشد که باید تو یک قالب خاص گفته بشود و این قالب پیش از او ساخته شده باشد ...

پشت جلد این کتاب نقل قول هایی که 14 چهره شناخته شده ادبیات و سینما آمده که من به همین دو مورد اکتفا میکنم:

 "علی دهباشی: کار مهم این کتاب آن است که با انصاف ویژه‌ای مسائل اصلی را که تاکنون برای شناخت صادق هدایت و به ویژه بوف کور از دید محققین و منتقدین بزرگ کشورمان و نیز محققان خارجی پنهان مانده را نه فقط آشکار بلکه مهم تر آن که با ارائه اسناد متقن کاملاً ثابت نموده است به نظر بنده این کتاب بدون هیچ تعارف و شکی قدمی است بسیار بزرگ در تاریخ نقد ادبی ایران"
و دیگر
جهانگیر هدایت: درباره بوف کور و صادق هدایت بسیاری پژوهش کرده‌اند. ولی کار آقای احمدزاده بسیار دقیق است که به ریشه می‌رود و در واقع به پژوهشی حرفه‌ای می‌پردازد. او مثبت یا منفی‌نگری‌ها و نیز همه حاشیه ها را کنار می‌زند تا بی‌طرفانه و مستدل به کار خود بپردازد.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.