یادداشت امیرحسین ملکی

        واقعیت این است که خروجی محصولات فرهنگی‌مان متناسب با گنجینۀ عمیق و گستردۀ فرهنگ اسلامی‌ـ ایرانی‌مان نیست. 
البته باید اعتراف کرد که نوشتن در این فضاها بسیار سخت است. مثلاً در همین فقرۀ ماجرای عاشورا، هزارواندی سال است که آدم‌های مختلف از زوایای گوناگون به این ماجرا پرداخته‌اند. مخاطب بارها و بارها اصل و فرع و جزئیات و حواشی ماجرا را شنیده است و از طرفی، بخاطر حساسیت‌های اعتقادی، دست هنرمند برای تخیل باز نیست.
اینجاست که جوهرۀ یک نویسنده خودش را نشان می‌دهد. او باید با هنرمندی دریچه‌ای جدید و جذاب به روی مخاطب بگشاید تا بتواند ماجرا را روایت کند. سختی این کار در حوزۀ کودک مضاعف است؛ چراکه علاوه‌بر حساسیت‌ها، انتقال محتوا به این ردۀ سنی ظرایف خاصی می‌طلبد.
برای همین وقتی یک محصولی در این فضا می‌بینیم، مانند تشنه‌ای که به دنبال یک جرعۀ گواراست، با سرعت به سراغش می‌رویم؛ اما دریغ که بسیاری از آنها سراب هستند. خوشبختانه کتاب «خیمۀ ماهتابی» سراب نیست.
روای این کتاب خیمۀ خانم‌زینب است. خیمه‌ای که قابلیت شنیدن حرف‌های موجودات را دارد!
ما با این خیمۀ عجیب و البته فضول! با کاروان مولاحسین از مدینه راهی کربلا می‌شویم و تا روز عاشورا همراهشان هستیم.
خانم موسوی جهت روایت ماجرای عاشورا برای بچه‌ها در نقطۀ بسیار خوب و درستی ایستاده. نقطۀ کانونی این کتاب رابطۀ عاطفی میان خانواده و اصحاب سیدالشهداست؛ و از این زاویه شخصیت‌های حاضر در کربلا را برای بچه‌ها معرفی می‌کند. بخاطرهمین با خیال راحت می‌توانید این کتاب را برای کودکان زیر 6 سال هم بخوانید. 
فضای کلی و متن کتاب کاملاً متناسب با جهان کودکان، مخصوصاً دختربچه‌ها، است. این نکته را هم باید اشاره کرد که لحن گفتگوی شخصیت‌ها متن روان و دوست‌داشتنی کتاب را خراب کرده و حسابی بیرون زده! ای کاش در چاپ بعدی اصلاح شود. همچنین تصویرگری‌ها می‌توانست بهتر از چیزی که هست باشد و کمک بیشتری به کتاب بکند.
کتاب خیمۀ ماهتابی پایان درخشانی هم دارد. مخاطب را در ظهر عاشورا رها نمی‌کند و تا امروز همراهش می‌آید.
      
7

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.