یادداشت بابک قائدنیا
1404/1/5

📎 گرچه کتاب و پادکست در خصوص کمونیسم و روسیه زیاد خوانده و شنیده بودم ولی خواندن این کتاب برایم جذاب بود چرا که نویسنده زن این رمان، از نگاه ظریف زنانه، البته با کمی گرایش فمنیستی، به توصیف زندگی روزمره در کشورهای بلوک شرق، پس از فروپاشی کمونیسم پرداخته است. او به جای ارائه آمار و تحلیلهای کلان، بر خاطرات و تجربههای صرفا شخصی خود تمرکز دارد؛ البته این امر موجب راحتی فهم نظر نویسنده و ارتباط راحتتر و صمیمیتر خواننده با نظرات نویسنده میشود. 👈 کتاب بیشتر به شکل داستانهای کوتاه و روایتهای شخصی ارائه شده است. نویسنده با طنزی هوشمندانه، وضعیت کشورهای اروپایی شرقی را، در شرایط پساکمونیستی، تحلیل میکند. 👈 نگاه ظریف نویسنده به جزئیات زندگی مردم تحت سلطه کمونیسم میپردازد مواردی مانند: مرد میانسالی که در بخارست موز را با پوست خورده چون تا کنون موز ندیده بوده، غش کردن زنی در برلین شرقی با دیدن ٢٠ نوع سوسیس در ویترین یک فروشگاه، حسرت داشتن ماشین لباسشویی، لزوم استفاده از اتوی زغالی، پر کردن وان از خاک و کشت هویج و سبزیجات در آن و صرفهجویی در هزینهها، روشن کردن آتش در حمام، استفاده کردن از روزنامه به جای دستمال توالت، تبعیض بسیار ظالمانه علیه جوانان و عدم شایستهسالاری و همچنین جوان محسوب شدن مدیران بالای ۶٠ سال، احساس پایان یافتن زندگی در حوالی ۴۵ سالگی، انحصار همه چیز در دست دولت مثل مخابرات، مشکلات اجتماعی در محیط کار و خانواده و اندیشیدن به اینکه اگر اوضاع مملکت بهتر بود، این مشکلات وجود نداشت، کمبود همه چیز از دستمال توالت و تامپکس تا دارو و برق و ... به عبارتی نویسنده به چیزهای بهظاهر پیشپاافتاده، مانند صفهای طولانى خرید، وضعیت سرویسهای بهداشتی عمومی، مد لباس، سفر به اروپای غربی، تصویری ملموس و قابل درک از تأثیرات عمیق ایدئولوژی بر زندگی روزمره ارائه میدهد. او نشان میدهد که چگونه ذهنیت و رفتار مردم حتی پس از فروپاشی کمونیسم، همچنان تحت تأثیر آن باقی مانده است. در نقد این کتاب میتوان بیان داشت که نویسنده بیشتر بر مشکلات کمونیستی و پساکمونیسمی تمرکز کرده و از تحلیل دقیق مواردی که مطرح میکند، غافل شده است. افزون بر این، از آنجایی که کتاب مجموعهای از مقالات و یادداشتهای پراکنده بوده، ممکن است برخی خوانندگان، مانند خود من که یک ساختار منسجمتر را انتظار داشتم، کمی ناامیدی شوند. 👈 نکته دیگر اینکه، همانطور که نویسنده خود نیز اشاره دارد، دارای نگاه فمینیستی بوده و احساس میشود که تعمدا مردان، حتی پدر، برادر، و همسرانش را نادیده گرفته است.
(0/1000)
بهار ناصری
1404/1/5
1