یادداشت علی رستمی شاهراجی
1404/3/31
بررسی و نقد داستان کوتاه ته شب از چهلتن ( از منظر شخصی من غیر متخصص ) راوی معلمی است که به زنی بیمار با مشکلات حرکتی زبان اموزش میدهد. و تعلیق داستان درباره گذشته، حال و اینده زن بیمار است. داستان در هر سه سطح مضمون، طرح و شخصیت قوی عمل کرده و هر سه بخش در این داستان در هم پیچیده شده است. در طرح داستان با یک اتفاق روبرو هستیم، که دردناک ترین بحث و سوژه داستان نیست، یعنی فضاسازی و شخصیت و زندگی شخصیت داستان بیشتر دردناک بوده و بیشتر بهش پرداخته شده است و اتفاق اصلی طرح داستان به عنوان نقطه اوج یک پرداخت کم داشته. پس بیشتر از طرح بر روی شخصیت و فضاسازی داستان تاکید شده، این دو کلاف بشدت در هم تنیده از توصیفات تا تصویر ها و تا دیالوگ ها به خوبی و استادانه نمایش داده شده است. در واقع تعلیق اصلی داستان نه درباره حال و آینده شخصیت اصلی زن بیمار، بلکه درباره گذشته شخصیت اصلی است که راوی میخواهد از ان پرده بردارد. اما با جلو رفتن روایت، گذشته شخصیت بشدت در روایت گم شد و روایت رفته رفته از روان بودنش کاسته شد و گذشته شخصیت هم گم تر. و انگار نویسنده میخواست در نهایت بیشتر از انکه خواننده را به سمت روشن شدن روایت ببرد به سمت روشن شدن مضمون برد. یعنی میزان اطلاعاتی که میدهد بسیار کمتر از حد انتظار است. نثر روان و ساده، و بازی با کلمات زیبا و مناسب فضا داشت. البته من در تشخیص دیالوگ ها مشکل داشتم. میرسیم به بخش مضمون و محتوای داستان، حقیقتا این بخش برایم روشن نبود. میدانیم اقای چهلتن همیشه از تاریخ میگوید و این داستان در 1354 نوشته شده است و میتواند از ظلم و ستم طبقاتی و اشراف سالاری و مردسالارانه به زنان بگوید! اما برای من روشن نبود. مسلما از داستان انتظار شعار دادن نداریم و هنر داستان در این است که در نشان دادن یک زندگی و اتفاق انسانی بیاید و حرفش را بزند، اما خیلی گنگ بودن چه؟ شاید هم من درست نخواندم! نمیدانم. تحلیلی هم در اینترنت پیدا نکردم که روشنم کند. (زروان) علی رستمی شاهراجی
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.