یادداشت سید حسن عمادی

        این داستان نسبت به کتاب قبلی‌ای که از آقای سالاری خوانده بودم (رویای نیمه شب) پخته‌تر بود و تقریباً تمام انتظارات من از این سبک را برآورده کرد.
دعبل و زُلفا، ماجرای دعبل (همان دعبل خزاعی، شاعر معروف) و زلفا است. :)
آقای سالاری در این اثر توانسته به خوبی داده‌های تاریخی را به خدمت بگیرد و گره‌های داستانی را یکی پس از دیگری ایجاد کند. همچنین نویسنده در پرداخت همه‌ی ابعاد شخصیت دعبل (شاعرِ عاشقِ ولایی) تا حد خوبی موفق بوده و شخصیت یکدستی ارائه کرده است.
یکی دیگر از موفقیت‌های آقای سالاری -که در اثر قبلی هم به صورت کمرنگ‌تر دیده می‌شد- این است که انگار متن به عربی نوشته شده و به فارسی ترجمه شده است! این برای داستانی که بخش زیادی از اتفاقات آن در عراق می‌افتد، حتماً یک موفقیت است. گویا نویسنده خود را در بستر ماجرا و در همان عصر تصور کرده و از آنجا با ما سخن می‌گوید. اگر با ادبیات عربی آشنایی داشته باشید، تایید می‌کنید که بعضی جمله‌پردازی‌ها و خیال‌انگیزی‌های متن (تشبیه‌ها، کنایه‌ها، تمثیل‌ها) فقط از یک مغز عربی تراوش می‌کند. گویا نویسنده‌ی ما، عربی فکر کرده و فارسی نوشته باشد!
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.