یادداشت نجمه صافدل

        "همسایه ها" رمانی از احمد_اعطا با نام ادبی احمد محمود ، نویسنده ی خوزستانی و متولد اهواز است که وقایع اجتماعی و سیاسی دهه ی بیست و سی شمسی را (زمان ملی شدن صنعت نفت) از زبان پسری بنام "خالد" روایت می کند.
مکان داستان، خانه ای بزرگ است با یک حیاط مرکزی که دورتادور آن اتاق های متعدد است و هر خانواده در یک اتاق ساکن است.
"خالد" نیز به همراه پدر و مادر و خواهرش در یکی از این اتاق ها، زندگیِ فقیرانه ای را درست مثلِ سایر همسایه ها میگذراند.
او در تب و تابِ دوران نوجوانی است و در حال و هوای دورانِ بلوغ و هیجاناتِ ج.ن.سیِ آن دوران، که دست تقدیر، او را به سمتِ آشنایی با افرادی سوق می دهد که زندگی و آینده اش را به کلی تحت تاثیر قرار می دهند.
"خالد" نوجوانِ داستان، بتدریج تبدیل به جوانی نسبتا آگاه و فعال در اجتماع میشود‌‌‌ تا جاییکه فعالیت های سیاسی اش که بیشتر از روی شور و حرارت جوانی اش و جَو حاکم بر جامعه بود،  او را راهیِ زندان کرده، و باعث میشود که شکنجه های بسیار دردناکی را متحمل شود. وی حتی در زندان هم دست از فعالیت های خود بر نمیدارد...
.
نظر شخصی:
-قلم نویسنده شاید در ابتدا کمی گُنگ و شلوغ بنظر برسه اما در ادامه که قلقِ قلمش دستمون میاد، کاملا روان و ملموس و دلنشین میشه. خصوصا اینکه داستان در اهواز روایت میشه و گاها از گویش ها و نام ها و اصطلاحاتِ محلی استفاده شده، برای منی که اهوازیم، خوندنش لطف و صفای دیگه ای داشت🥰.
-ریتم داستان اما، کاملا خطیه..یعنی حتی اتفاقاتِ مهمی که در طول داستان با اونها مواجه میشیم، کاملا حالت خطی و یکنواخت روایت میشن و این ممکنه برای خواننده مقداری کِسل کننده بشه. در کل خوشحالم که خوندمش و داستانش توی ذهنم تا همیشه میمونه(مخصوصا مرام هایی که اَمان آقا واسه خالد میگذاشت😊، و شیطنت ها و دام هایی که بلور خانم جلوی پای خالد پهن میکرد🤨).
 ولی خب واقعیتش کتابی نیست که بخوام دوباره بخونمش.
.
-اینکه چرا این کتاب، یه کتابِ_ممنوعه هست، به دلیل روابط کوفتی ای هست که خالد در دوران نوجوانی گرفتارش میشه (یا گرفتارش می کنن🤐) و اقای نویسنده که قلمی کاملا واقعگرایانه داره، اونها رو بدون کوچکترین رودربایسی و سانسوری در کتاب می گنجونه.

چه کتابی با قلم ایشون مطالعه کردید؟ 

      
54

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.