یادداشت نرگس عمویی

ها کردن؛ مجموعه داستان پیوسته
        هیچ‌جوره باهاش نتونستم ارتباط بگیرم. از همون صفحات پنج و شش تا هشتادوهشت. حسّ گیج و گنگی بهم داد. نودونه‌درصد اوقات این‌طوری بودم که 《داره با کی حرف می‌زنه؟ خودش؟》 که اگر هم آره، اوکی. ولی منظور چیه؟:)) چیو قراره نشون بده؟ حتّی فضایی هم تو ذهنم به تصویر کشیده‌نشد از داستان در هیچ نقطه‌ای از خوانش‌ام. که راستش نسبت به این اتفاق، احساس ناراحتی می‌کنم.
مطمئن نیستم تو حالتی که نفهمیده‌ام چه خواندم و چه شده، امتیازدادن کار اخلاقی یا درستی باشه. شاید هم این‌که اثر، جوری باشه که این‌قدر ارتباط‌ناپذیر باشه، pointمنفی اون اثر باشه.
بازم امتیاز ندم بهتره. خودم این‌جوری می‌پسندم یعنی.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.