یادداشت جادوگری به نام جود🪄

هری پاتر و محفل ققنوس
و بالاخره
        و بالاخره این جلد هم تموم شد ولی یه قسمتی از روح قلبم در این کتاب مونده
سیریوس عزیزم دلم برات تنگ میشه  هنوز از مرگت ناراحتم و هر وقت اسمت میاد برایت چندین ساعت اشک می‌ریزم هیچ وقت مهربونی هات رو یادم نميره و همیشه در قلب من خواهی موند
یاد وقتی افتادم که برای اول بار هری فهمید تو پدرخوانده اش هستی یاد وقتی افتادم که اومدی مسابقه هری رو ببینی درسته که هری از بچگی پدر مادرش را از دست داد ولی تو برای او همه چیز شدی سیریوس عزیزم دلم برات تنگ میشه باورم نمیشه که دیگر تو را در جلدهای بعد نمیبینم و خواستم بدونی که تو بهترین پدرخوانده جهان بودی برای هری 
      
68

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.