یادداشت جادوگری به نام جود🪄

و بالاخره
        و بالاخره این جلد هم تموم شد ولی یه قسمتی از  قلبم در این کتاب مونده
سیریوس عزیزم دلم برات تنگ میشه  هنوز از مرگت ناراحتم و هر وقت اسمت میاد برایت چندین ساعت اشک می‌ریزم هیچ وقت مهربونی هات رو یادم نميره و همیشه در قلب من خواهی موند
یاد وقتی افتادم که برای اول بار هری فهمید تو پدرخوانده اش هستی یاد وقتی افتادم که اومدی مسابقه هری رو ببینی درسته که هری از بچگی پدر مادرش را از دست داد ولی تو برای او همه چیز شدی سیریوس عزیزم دلم برات تنگ میشه باورم نمیشه که دیگر تو را در جلدهای بعد نمیبینم و خواستم بدونی که تو بهترین پدرخوانده جهان بودی برای هری 
      
166

35

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.