یادداشت سنا
دیروز
"معتقدم وقتی آدم میمیره که دیگه نتونه تحمل کنه.به نظر من ما تا جایی که جون داریم تحمل میکنیم،بعد هروقت نتونستیم تحمل کنیم میمیریم." گل آفتابگردان،اثر ویلیام کندی نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی است. ویلیام کندی همچون نویسنده های بزرگ مثل فاکنر، وقایع داستان های خود را در شهری خیالی به نام آلبانی مینویسد. گل آفتابگردان،درباره ی مردی به نام فرانسیس که ناخواسته باعث مرگ مردی در اعتصابات حمل و نقل و بعد باعث مرگ نوزاد خود میشود و خانواده را ترک میکند. بعد از گذشت ۲۲سال او و دوستش رودی،کاری در گورستان حومه شهر پیدا میکنند و فرانسیس برای نخستین بار گور پسرش را میبیند و گذشتهٔ خود را بازگو میکند. داستان این کتاب در دوره ی رکود بزرگ اقتصاد آمریکا است. نثر این کتاب کمی پیچیده ست؛روایت گاهی بین گذشته و حال میگذره. کندی به موضوعات همچون گناه ، بی خانمان و فقدان پرداخته است. در آخر گل آفتابگردان کتاب بسیار متفاوتی بود و اولین تجربه ی خواندنیم از این نویسنده هست. کاش بیشتر کتاباش توسط آقای سالمی ترجمه بشن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.