یادداشت محمد مبینی

هرچه باداباد
        موضوع این رمان، مرگ و دنیاهای پس از این جهان است. این کتاب پر از مفاهیم ضددینی و ضدخدایی  است. از جمله: 1. کسانی که به فرشتگان و ارواح باور دارند همان هایی هستند که با واکسیناسیون مخالفند! 2. زندگی بی‌معناست 3. همه تجلیات عرفانی خودمولدند 4. فهمیدن این که چرا شیطان مکار است کار سختی نیست ولی آخر خدا چرا باید این طور باشد؟! 5. در دوران کودکی مجبور به تحمل خیلی چیزها شدم و قادر مطلق فقط یک اسباب زحمت جزئی بود 6. اسقف با لذت بیمارگونه عیاشی که یک پیروزی جنسی جدید به دست آورده لبخند زد. 7. از نظر عقلانی شیطان هرگز برایم قابل پذیرش نبوده هنوز هم نیست. 8. معنویت می تواند شکلی جلوه‌فروشانه از خودشیفتگی باشد. 9. به نظر من ایمان به کردگار مثل پوشیدن پالتویی طلایی بود که از دور زیبا می نمود ولی سنگینی اش اجازه راه رفتن به آدم نمی داد. 10. اگر هر چیزی به دلیلی اتفاق می افتد آن دلایل، تصادفند و شانس و هرج ومرج. 11. چیزی که بیشتر از هر چیز دیگه‌ای بهش اعتقاد ندارم پروردگاره. چرا؟ سکته نئوناتال. نوزادانی که سکته می کنند. 12. این عالم اموات باورنکردنی است؛ چون چه کسی می تواند جایی تا این حد مبتذل را حتی تصور کند؟ هیچ چیز اعجاب‌آوری نداشت؛ حقیر بود و بوروکراتیک 13. یک لحظه تصور کنید که پروردگار وجود داره. توی این مرحله انگیزه‌ش چی می‌تونه باشه؟ هیچ کس جوابی نداشت. همه توافق کردیم که کائنات وقیح است. خصوصاً با در نظر گرفتن تعداد هولناک دعاهای مستجاب‌نشده‌ای که همه‌جا شناور بودند. در وضعیت فعلی کاری مشمئزکننده تر از ادعای دانستن معنای ابدیت وجود داشت؟ آیا هرگز می‌توانستیم دوباره به کسی که در سلسله مراتب دینی بود اعتماد کنیم؟ 14. تک تک انتخابهای مهم زندگیم هیچ ربطی به نتیجه نداشته‌اند. هیچ علت و معلولی وجود نداره. 15. ما به دایناسورها بابت مرگ سریعشون حسادت خواهیم کرد 16. میلی غلبه‌ناپذیر داشت به این که برود در همه عبادتگاه ها کفر بگوید، محراب کلیسا را ملوث کند، تورات را با انگشتان مربایی ورق بزند. 17. خدا از همان ابتدا انتظار چندانی از شما نداشته 18. اگر او وجود دارد و برای این همه آزار و اذیت عذر نمیخواهد پس من کاری به کارش ندارم. به معنای واقعی کلمه هیچ کاری نمی توانست بکند تا نظر منفی‌ام را به خودش تغییر بدهد 19. به سلاخ‌خانه زمین خوش آمدید 20. آیا تکثر عامدانه گونه ای در معرض خطر یا حتی در حال انقراض عملی غیراخلاقی یا حتی شنیع نیست؟ آیا در فرایند تولیدمثل خیر و صلاح این انسان آینده در نظر گرفته میشه؟ به هیچ عنوان. ما موقع بچه درست کردن به چیزی جز منافع خودمون فکر نمی‌کنیم. 21. طبیعت ضدزن است. یک اندیشکده مردسالار هم نمی توانست چنین سناریو شیطانی را برای زنها پیاده کند. 22. می دانستم عدالتی در جهان وجود ندارد. 23. حتی اگر به او (خدا) اعتقاد نداشته باشی، در چنین مواقعی است که همه نفرتت متوجه یزدان می شود و ابهام مشمئزکننده و عذاب دادن بی محابا و حکومت وحشت نابسامانش. (ص367) 24. آفریدگاری که کیهان رو خلق کرده اصلا ما رو تحت نظر نداره (ص 389) و بسیاری دیگر از جملات ضددین دیگر. به نظر می رسد این رمان برای بیان این جملات نوشته شده و رمان صرفاً ظرفی برای بیان این اعتقادات نویسنده بوده است.
      
3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.