یادداشت ᥲv𝗂ᥢᥲ;

  ᥲv𝗂ᥢᥲ;

ᥲv𝗂ᥢᥲ;

11 ساعت پیش

        این کتاب، چکادِ تابناکی از حکمت بود که از سپهرِ ادب فرود آمد؛ گوهری یگانه که گویی از معدنِ اسرارِ ازلی تراش خورده و در قالبِ واژگان تجلّی یافته است. هر صفحه‌اش، چونان لوحی زرین، فراز و نشیبِ هستی را در سینه‌ای از کاغذ نقش زده و هر سطرش، آینه‌ای است که ژرفایِ جان آدمی را می‌نمایاند.
ایده‌اش چونان شهابی درخشان، آسمانِ ذهن را روشن کرد، هرچند برای سالکانِ آشنا با این وادی، گاه ردپایِ فرجام از میانه‌های راه پیدا بود. گویی باغبانی که گل‌های نادر را با هنرمندی می‌پروراند، اما نقشه‌ی باغش برای باغبانانِ دیگر آشنا می‌نمود.
با این حال، چه آفرینشِ درخشانی! حتی اگر سایه‌ای از پیش‌آگهی بر آن افکنده شود، همچون خورشیدی می‌درخشد که گذرِ ابرهای زودگذر از شکوهش نمی‌کاهد. درود بر آن خالقِ فرزانه که با تاروپودِ واژگان، تابلویی از نور و معنا آفرید!
      
36

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.