یادداشت محمدامین اکبری
1403/12/12
به نام او به دلایلی این رمان را در دو نوبت خواندم به این معنا که نیمی از آن را در یک بازه زمانی و نیمی دیگر را با وقفهای یکماهه پس از آن خواندم. اغلب اگر رمانی را کنار بگذارم تا به کاری برسم و بعد بیایم بهسراغش بهدلیل فراموشکردن داستان اصلی و خردهروایتها و یا حتی دورشدن از فضا، یا هیچوقت آن را به پایان نمیرسانم یا اینکه دوباره از اول شروع میکنم. ولی «در» نوشته ماگدا سابو قضیهاش اندکی متفاوت است. ما در این رمان با یک داستان اصلی و خردهروایتهای پیرامونیاش روبهرو نیستیم بلکه موتور محرک رمان یک شخصیت است؛ «امرنس» پیرزنی با شخصیتی غریب که احتمالا در کمتر داستانی مشابهاش را دیدهاید. مگر در دنیای واقعی با فردی از اطرافیان شما مشابهتهایی داشته باشد. من بعد از خواندن یکی دو فصل مابهازای بیرونی او را در زندگیام پیدا کردم و اتفاقا به چند نفر از دوستانم که آن عزیز را میشناختند توصیه کردم که رمان «در» را بخوانند. چیزی نمیخواهم از کتاب بگویم چون بهراحتی داستان لو میرود. داستان پرکشش و خوبی بود هرچند در نیمهها کمی خستهکننده میشد و به نظر میرسید که نویسنده اگر موجزتر مینوشت با اثر بهتری روبهرو بودیم. ولی در کل اینقدر خوبی دارد که این نقص بخشودنی است. ترجمه هم خوب بود. نصرالله مرادیانی یکی از مترجمان کاربلد و قابل اتکای این روزها است. خلاصه کتاب را بخوانید و لذت ببرید. البته من مانند بسیاری از کسانی که بر این کتاب مرور نوشتهاند، شیفته این کتاب نیستم، و واقعیتش را بخواهید دلیلش را هم نمیفهمم. ولی بههررو کتاب خوبی است آن هم از ادبیات جغرافیایی که برای من یکی کمتر شناخته شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.