یادداشت

عسل و حنظل
        سال گذشته فقط چند صفحه ی اول کتاب رو خوندم و رها کردم.
اما اینبار که شروع ش کردم ، جذب ش شدم و ازش لذت بردم .
قلم ش زیبا بود .
ساختارش رو دوست داشتم .هر تکه که توسط دو شخصیت اصلی و فرزندشان و کمی هم شخصیت های فرعی بیان میشد .
به نوعی باعث درک بهتر ماجرا میشد .
داستان در مراکش روایت میشه .
و به خوبی ارتباطی سنتی و زندگی از سر اجبار در سیستم اسلامی سنتی رو شرح داده بود . که از دست دادن فرزند _و خواندن خاطراتش هم که در بخش هایی از کتاب و به عنوان یکی از شخصیت های داستان  آمده بود  _ مزید بر علت رابطه ی گسسته ی والدین ش میشد .
هر چند ارتباط آنها یکسال بعد از ازدواج و بچه دار شدن به خاطر احساس شرمی که پدر خانواده به دلیل درگیر  شدن در یک فساد اجتماعی_اداری و آن هم به اصرار همسرش ، داشت ، شروع شد 
اما مصیبتی که بر دخترشان گذشت و منجر به مرگ او  شد نیز سال ها آنها را عذاب میداد .
و توانایی و قدرت ترک این رابطه ی سمی رو ‌که باعث آسیب رساندن آنها به یکدیگر میشد رو _چه جسمی و چه روحی_ از آنها سلب کرده بود .
 داستان کوچک و کم حجم اما به شدت دوست داشتنی ای بود .
      

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.