یادداشت sajede

sajede

1403/1/11

از رنجی که می بریم
        دیگر از درزهای مبهم دیوار نم کشیده زندان صدایی برنمیخاست.
همه خاموش بودند.چند نفر بی صدا اشک می ریختند.عده بیشتری به جسد رحمان خیره شده بودند...هوا کم کم مثل صورت مهتابی رنگ رحمان روشن می شد
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.