یادداشت

زنی در برلین
        عنوان و طرح روی جلد این کتاب بی نهایت برازنده ی محتوای درونشه. روزنگاشته های زنی سی ساله، در هفته هایی که برلین داشت سقوط می کرد و ارتش سرخ وجب و وجبش رو صاحب می شدند. روایت جنگ از پنجره ی چشمان یک زن تحصیل کرده و روشن فکره که میتونه به چندین زبان از جمله زبان روسی حرف بزنه و همین باعث میشه تجربه ی شاید خاصی داشته باشه

به جز چهل صفحه ی اول، بقیه ی کتاب رو تماما در طول یک روز خوندم چون نمی تونستم وسط اون روایت ها زنی رو که حتی اسمش رو هم نمی دونستم رها کنم. این زن قبل از جنگ هم در یک انتشارات کار می کرده و قطعا نویسندگی می دونسته، اما حدس می زنم جنگ قلمش رو عمیق تر و پرمعناتر کرده باشه. بعضی جمله ها را چند بار می خوندم ... روی بعضی پاراگراف ها مکث می کردم و به دوردست ها خیره می شدم ... خیلی جاها هم اشک ریختم...

ترجمه از نظر شیوایی و رسایی عالی بود. بی نهایت لذت بردم. اما در صفحه ی ۲۶۹ کتاب که مترجم محترم که می خواست توضیحاتی رو درباره ی منجی های بشر بیاره، کلماتی مثل «موسی» و «مهدی» -ع رو بدون هیگونه پس و پیشی نوشته بود. هیچ نشانه ای از احترام وجود نداشت و اینطور به نظر می رسید که ترجیح داده در میان ِ این «هیچ» ها پیامی رو برسونه. به نظرم غیرحرفه ای گری بود و دوستش نداشتم. 

در میانه ی کتاب حدود ده صفحه مشکل چاپ داره و به کلی ناخواناست. امیدوارم انتشارات در چاپ های بعدی تصحیحش کرده باشن.
      
394

38

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.