یادداشت الهه چوپانیان🇵🇸

        چه بر آن مرد رفته از تماشای دری خونین...

کتاب، شرحِ غیرقابل انکارترین، ناجوانمردانه‌ترین و سینه‌سوزان‌ترین واقعه‌ی تاریخه که شنیدنش، قطعاً حجّت برای هرانسان‌ِ وجدان‌بیداری هست.  دردا که گاه خود مخلوق، حق و سعادتی که بهش ارزانی داده میشه رو پس میزنه و به قول آقای عسکری تیغی بر فرقی می‌خورد در محرابی و تیری بر تابوتی در تشییعی و سری در تشت طلا‌ تا شام می‌رود. و ادامه دارد و ادامه می‌یابد تا ظهور دوباره‌ی حق. ان‌شاالله.

درباره‌ی کتاب، نمیشه گفت دقیقا تو چه قالب ادبی‌ای هست ولی کلمات، جمله‌ها و ترکیبات قشنگ و جذابه. بنظرم حُسن شاعر بودن نویسنده‌های نثر اینه؛ هنرمندانه‌ست و کلمه‌ها حیف نمیشن.
غربت، از لابه‌لای خطوط کتاب، بلند بود و شعرآخر هم... روضه مادر.


      
10

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.