یادداشت علیرضا اورسجی
1404/5/29
مثل همه چیزهای دیگه تمام شد. دو سه ماهی میشه که این کتاب رو زندگی میکنم و حالا انگار این زندگی موازی به پایان رسیده. دلتنگ خواهم شد؛ خیلی زیاد. خیلی بیشتر از حدی که الان متصور ام. برای اصالت و خلوصی که در لوین دیدم. برای کیتی سادهدل و مهربان. برای دالی که مادرترین بود و یک تودهنی محکم به زندگی و سیاهیهایش. برای استیوا که با حضورش حتی منِ خواننده رو هم سرِحال میآورد و بیخیالی آرامشبخشاش نسبت به دنیا. برای الکسی الکساندرویچ اتوکشیده و سردرگم. برای ورونسکی که نمیدونم از جنگ سالم برگشت یا نه. برای نیکلای، سرگی ایوانویچ، آگافیا میخائیلونا، پرنس و پرنسس، بتسی و بقیه آدمها. برای آنا... این جهان پناهگاه من بود تو روزهایی که سخت میگذشت و بیتردید عادت کردن به نبودنش ساده نخواهد بود. همهی آدمهای این جهان همیشه در ذهن و قلبم میمونن. ممنون از تولستوی بخاطر شاهکار بیمانندش و ممنون از خودم که یه روز تصمیم گرفتم «آنا کارنینا» بخونم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.