یادداشت پارسا گلی نژاد

        "ذوب شده" از تتمه احساسات باقی مانده ای که ذوب شده بود گفت.از اینکه انگار آدمی در بدترین لحظات هم با امید به یک یا دو انسان می‌تونه خودش رو سراپا نگه داره و بدترین شکنجه هارو تاب بیاره.مخصوصا در شرایطی که بابت یک جرم ناکرده زندانی سیاسی بشی و برای اینکه روح و روانت رو در اختیار بگیرن قطره های آب سرد رو تک تک و چک چک روی پیشونی و سرت بریزن تا تو،《تو》دیگه نباشی.گم بشی.پوچ بشی.غم رو درک کنی و تنهایی برات مقصد آخر زندگی باشه.

ذوب شده زیبا بود و خواندنی و تلخ،از روز های اول نویسندگی عباس خان معروفی.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.