یادداشت زهرا توکلی
1402/4/11
یک روز صبح اهالی شهر داکپول در حالی از خواب بیدار میشوند که همه شب گذشته خوابهای خوب دیده و حال خوشی دارند. آنها در روزنامه میخوانند فردی پیدا شده که میتواند خوابهای آنها را کنترل کند. او در ازای دریافت پول خوابهای خوشی برای آنها میفرستد و خانواده تامی که حاضر به پرداخت پول نیستند هر شب کابوس میبینند. تنها کسانی که خواب نمیبینند آلبرتا دوست تامی و پدرش هستند. مردم شهر برای دیدن خوابهای خوب هر روز فقیرتر میشوند. آلبرتا و تامی با دیدن این وضعیت به فکر چاره میافتند. آنها به دنبال شناسایی خواب فروش به جزیرهای میرسند و... رمانی راحتخوان و کوتاه بسیار مناسب ده سال به بالا و با قابلیت گفتگو دربارهٔ تاثیر تبلیغات و رسانه در جامعه و کنشگری اجتماعی.
18
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.