یادداشت
1401/10/10
3.5
2
کتاب دستورالعمل خاص و مستقیمی برای پیدا کردن معنای زندگی ندارد. نویسنده معتقد است که زندگی ما همین حالا هم قطعاً جنبههای معنادار زیادی دارد، پس تلاش می کند تا به ما در درک بهتر انها و قدرشناسی بیشتر از آنها یاری کند. به عبارت دیگر، همه ما در زندگی سرچشمه های معنایی مثل خانواده، عشق، دوستی، موسیقی، کتاب، فلسفه، سیاست، ورزش و... را داریم که اگر خوب به آنها نگاه کنیم هر کدامشان برای پیدا کردن معنای زندگی حرف های زیادی دارند. کتاب سعی دارد تا ما را از راز های پنهان و زیبایی های دنیای اطرافمان که در روزمرگی ها از آنها غافل شده ایم آگاه کند. نویسنده همچنین معتقد است که بین زندگی معنادار و زندگی شاد، و رضایت همیشگی لزوما ارتباط مستقیم وجود ندارد؛ ممکن است در زندگی معناداری به سر ببرید، اما اغلب روحیهی بدی داشته باشید؛ درست همانطور که ممکن است دائماً تفریحات ظاهری داشته باشید، اما بیشترِ زندگیتان بیمعنی باشد. بخش اول کتاب به سرچشمه های معنا در زندگی اشاره دارد و از نگاه متفاوت آلن دوباتن لذت خواهید برد؛ اما به نظر من بخش کاربردی کتاب 20 صفحه پایانی آن است که نویسنده به موانع سر راه معنای زندگی یعنی خودشناسی مبهم، کوتهفکری، از خود گذشتگی، جاودانگی و هنر داستانگویی پرداخته و به آنچه که از عنوان کتاب انتظار داریم نزدیک تر است. بخشهایی از کتاب خانوادههای خوب چشمشان را روی نواقص ما نمیبندند، فقط از این اشتباهات علیه ما استفاده نمیکنند. در تاریخ بشر حدود ۱۳۰ میلیون کتاب به چاپ رسیدهاست. یک کتابخوان حرفهای در بهترین حالت ۶ هزار تا از این کتابها را در طول زندگیاش میخواند. بیشتر آنها زیاد سرگرمکننده یا بهیادماندنی نخواهند بود. کتابها مانند مردماند؛ تعداد زیادی از آنها را ملاقات میکنیم، اما بهندرت عاشقشان میشویم. شاید تنها ۳۰ کتاب واقعاً بر ما اثر بگذارند. خانه یعنی جایی که روحمان احساس کند مکان فیزیکی مناسب را پیدا کرده است، جایی که هر روز اشیایی که در میانشان زندگی میکنیم، عشق و تعهدی معتبر را به ما یادآور شوند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.