یادداشت مینا
3 روز پیش
این کتاب یه مجموعه داستان (16 تا) از این نویسندهی معروف مصریه که خوندن هر کدومشون باعث میشه یه دقه با بهت به خط آخر زل بزنین، یا تو دلتون (و با مداد رو صفحهی کاغذ) شخصیتای اصلی/فرعی رو فحش بارون کنین (پدیدهای نادر برای من) و یا لبخندی کنایهآمیز به خودتون بزنین و بگین: «هه! تیپیکالِ زندگی!» و خلاصه تقریباً پایان همهی داستانا بازه و آدمو میذاره تو خماری. من که واقعاً از خوندنشون لذت بردم. یکی از چیزای جالبی که تو کتاب هست اینه که با اینکه به نظر میرسه نویسنده خودش مذهبی نیست (یا دستکم در نوشتههاش بیطرفه)، ولی ارجاعات مختلفی به آیات قرآن و احادیث میده و هر کدومو جوری تو جای خودش استفاده میکنه که آدم نمیدونه از کاربلدی این آدم بخنده یا گریه کنه! پینوشت: وقتی میگم فحش مینوشتم، شوخی نمیکردم... حتی تو اولین داستان این مجموعه که اسمش «پادو»ه انقدر از یکی از دکترا حرصم گرفت که متوجه شدم دایرهی فحشها و ناسزاهام بهشدت محدوده و همهشون بیش از حد مؤدبانه هستن! پینوشت دو: پایانِ دو تا از داستانا رو متوجه نشدم: یکی «لاتینی و یونانی» و دیگری «چرا آقا؟». اگه کسی میدونه چی به چی شد لطفاً بیاد تو بخش نظرات روشنم کنه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.