یادداشت محمدرضا خراسانی زاده

        میا به همراه پدر و مادرش از چین به آمریکا مهاجرت کرده‌اند. آنها به امید زندگی خیلی خوب و پر از امکانات و رفاه از سختی زندگی در چین به آمریکا آمده بودند اما اتفاقات متفاوتی در آمریکا در انتظارشان بود. پدر و مادرش مجبور به انجام کارهای سخت مانند کار در رستوران با حقوق بسیار ناچیز و بدون امکانات رفاهی خاصی شدند. پس از عوض کردن چند شغل، توانستند برای اداره متلی به نام کالیویستا استخدام شوند. این شغل از آنجاییکه برای آن‌ها مکانی برای زندگی نیز فراهم می‌کرد مناسب بود اما صاحب متل اصلا آدم شریف و مهربان و خوبی نبود. او بسیار به آنها سخت می‌گرفت و به هر بهانه‌ای از حقوقشان کم می‌کرد. میا تصمیم گرفت تا به پدر و مادرش در اداره متل کمک کند و مسئولیت پذیرش متل را برعهده گرفت. این آغاز یک راه بزرگ برای میا بود تا بتواند خودی نشان دهد. اما اتفاقات مختلفی برای او رخ داد... اشتباهاتش، درآمد کم، مسائل گوناگون روزمره مانند دزدی، درگیری و ... برای او با این سنش بزرگ به نظر می‌آید اما میا باید با همه آنها مقابله کند...

کتاب خیلی جذاب و پر از اتفاقات ریز و درشتی است. مهمترین نکاتش نشان دادن واقعیت جامعه آمریکا و زندگی سخت مهاجران در این کشور و همچنین بیان تلاش شخصیت اصلی داستان برای کمک به دیگران است. 
کتاب براساس زندگی و خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خود نویسنده نوشته شده است.
      
87

12

(0/1000)

نظرات

مافی

مافی

1403/7/20

چ توضیح خوبی

1

سلامت باشید 🙏

0