یادداشت راضیه بابایی

        نسخه دیگری را خوانده‌ام

رها، بی تکیه‌گاه و یتیم

بعد از رمان خشکسالی، در ژانر پلیسی_معمایی، جز از کل را خواندم. هر دو کتاب را نویسندگان استرالیایی نوشتند و می شود عناصر مشترک خاص اقلیمی،بومی و فرهنگی را در هردو اثر پیدا کرد. جالب اینکه دو کتاب جوایز زیادی را درو کردند و هر دو اولین آثار نویسندگان بودند.
در مورد خشکسالی و ادبیات ژانر در حال حاضر صحبتی ندارم. اما جز از کل، یک رمان حجیم،عمیق با پردازش شخصیتی درجه یک، تعجب آور و شگفت انگیز است .

او دنیا و حوادث آن را با عینکی بسیار متفاوت دیده است و توانسته در ۳۶ سالگی چنین اثری خلق کند. اگر دیگر آثار او هم با این دقت و زیر بینی زوایای عمیق و تاریک درون انسان را بررسی کند، برای خواندن آنها هم اشتیاق زیادی دارم.

جز از کل داستانی فلسفی و معنا گرا است که از کودکی زندگی دو برادر (مارتی و تری)و یک برادر زاده (جسپر)، شروع و تا بزرگسالی آنها ادامه دارد. داستانی تا حدی اطناب دارد و حتما در میان راه از خودتان می پرسید اصلا چرا دارم این کتاب را می خوانم؟
اما حوادث آن به قدری شوک‌اور و جالب است که به این صبوری کردن می ارزد. کتاب شبیه نوار قلبی است که صاف جلو می رود و در بزنگاه ،چنان بالا و پایین‌تان می‌کند که دهان‌تان باز می ماند.

فضای داستان رنگ و بوی امید ندارد جهانی ابزورد و بی روح است که انسان بی خدا در مواجهه با دنیا و وقایع آن تجربه می کنند . جهانی بدون هیچ خط قرمزی برای بشر. انسان عملا در آن رهاست باد به هر سو بوزد او را به همان سمت می برد.دنیای مارتی، تری و چسپر دنیایی بدون تکیه گاه است.
فروپاشی روانی را در صورتهای مختلفی می شود دید. نویسنده انسان مدرن بدون هدف را، عالی تصویر می کند..

همانطور که قمارباز داستایفسکی می تواند به بهترین شکل ممکن کاری کند هیچ کس سمت قمار نرود و این کار را فقط با تکنیک نزدیک شدن و زندگی در میان قمار و به عشق آن روایت می کند،
جز از کل هم زندگی و مواجهه خواننده در نزدیک ترین و دقیق ترین حالت ممکن به زیست بدون خداوند و بی هدف است که حقایق را انکار می‌کند و اجازه می‌دهد مخاطب  پوچ گرایی را کاملا لمس کند.

طبیعی است که خواننده‌ای با جهان بینی ادیان توحیدی، کتاب را سخت تحمل کند اما وقتی رنگ و بوی عشق،خدا، قدرت و ثروت حقیقی در کتاب رخ می دهد در این برهوت معنا ، خواننده به شدت کیفور می‌شود.

لُب کلام جز از کل این است که بشر موقعی رنگ سعادت می بیند که بپذیرد بخشی از یک کل جاودان و بزرگتر است.

پایان کتاب را دوست داشتم.
در مدتی که این کتاب ۲۲،۲۳ ساعته را گوش می‌کردم واقعا با مارتی، تری، انوک، کارولین، ادی، چسبر، هری و... زندگی کردم.

وقایع کتاب جداب‌اند و اگر زیاده گویی در بخش هایی از کتاب نبود ، به خاطر تکنیک روایی خوب و چهارچوب محکم داستانی ، امتیاز کامل می دادم.


توصیه می کنم این کتاب رو گوش کنید ولی سعی کنید وقتی سراغ آن بروید که خودتان شرایط روحی خوبی داشته باشید که تحمل ما وقع کتاب را داشته باشید.

امتیاز ۴ از ۵

https://eitaa.com/vazhband
      
490

28

(0/1000)

نظرات

منم اتفاقا توی شرایط روحی بدی خوندمش و دقیقا به همون دلایل پوچ گرایی و برهوت معنایی که گفتید نتونستم تا آخر بخونمش،می‌تونم بپرسم آخرش چی شد؟ چون الان کنجکاو شدم.
5

0

سلام. شب بخیر.
پیشنهاد می‌کنم با کتاب صوتی جلو برید (تحملش از متن راحت‌تره)چون در روند حوادث فرعی و بدون هیجان، اتفاقات جالبی رخ می‌دهد بیشتر در یک سوم پایانی.
اما اگر اصلا تمایل ندارید سمت کتاب برید، بگید من پایان داستان رو براتون تعریف کنم 

0

بله ممنون میشم اگر پایان رو تعریف کنید چون فکر نکنم دیگه دلم بخواد سمتش برم..
@R.Babaee 

0

⛔️ خطر افشای داستان
نمی دانم تا کجا خواندید من از جایی تعریف می‌کنم که مارتی و همسرش به همراه چسپر بعد از رسوایی در استرالیا به تایلند سفر می‌کنند. این رسوایی زیر سر دوست مارتی بوده در اصل . همان کسی که با حمایت‌های مالی به مارتی این امکان را می‌داد پروژه‌ها و طرح هایش رو اجرا کنه. چون مارتی اینقدر زندگی پوچ و بی‌هدفی داشت که به واسطه انجام پروژه ها و داشتن یک هدف می توانست از چنگ افسردگی فرار کند.
در تایلند متوجه می‌شوند حامی مالی حقیقی مارتی برادرش تری بوده که از حادثه زندان جان سالم به در برده است و الان  تبدیل به یک تبهکار بزرگ شده است. حال مارتی دوباره خراب می‌شود چون همسرش در اصل عاشق برادرش بوده  که با فرض کشته شدن تری با او ازدواج کرده است.
خلاصه اوضاع روانی مارتی به خاطر اینکه مجبور به نزدیکی به تری بوده به هم می‌ریزه. همسرش در حادثه ای کشته می‌شود و خودش در راه بازگشت به استرالیا در اثر سرطان می‌میره و در لحظات آخر عمر در کشتی با مذهب و تفکرات مذهبی تا حدودی آشنا میشه و به این نکته می‌رسه که سعادتی که همیشه دنبالش بود وقتی ممکن است که انسان بپذیره جزئ از یک کل جاودان است
@zeynabchoi 

1