یادداشت فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸

این کتاب ب
        این کتاب برای من ارزش خیلی زیادی داشت 
اول بخاطر اینکه با وضع زندگی فلسطینی های ساکن کرانه باختری آشنا شدم، اونم از زبون کسی که خودش رفته و دیده
دوم بخاطر اینکه با دیدگاه آدم بی تفاوت غربی آشنا شدم. دیدگاهی که البته رفته رفته رنگ باخت طوری که بعد از یک سال اقامت، دولیل علاقه ای به ترک قدس نداشت و دلش می‌خواست بیشتر بمونه تا بیشتر ببینه و بشنوه. این رنگ باختن دیدگاه مخصوصا اونجا خودش رو نشون داد که وقتی از الخلیل با تور فلسطینی بازدید کرد اما و اگری برای صحبت های راهنما نیاورد، ولی وقتی با تور اسرائیلی الخلیل رو دید، صحبت های راهنما براش جای سوال بود و هر بار خودش نکته ای رو برای من خواننده توضیح داد. نقاب بی تفاوتی و بی احساسی دولیل هم دووم نیاورد، اونجا که با کلیسایی مواجه شد که دورش دیوار حائل کشیده بودن و بین کلیسا، خواهران روحانی ساکن صومعه کنار کلیسا و مردمی که به کلیسا مراجعه می‌کردن فاصله انداخته بودن و کشیش کلیسا دولیل و همسرش رو همراهی کرد و از رنج و سختی که همراه با دیوار حائل اومده بود براشون گفت، اونجا بود که نقاب بی تفاوتی دولیل بالاخره شکست و دولیل بغض کرد

حالا این همه مشاهده و روایت مصور چه آورده ای برای من داشت؟
خب من فهمیدم وضعیت زندگی فلسطینی ها تو کرانه باختری شتر، گاو، پلنگیه که هر کسی رو میتونه به ستوه بیاره؛ پر از دردسرها و اعصاب خردی های روزانه که هدفشون فقط و فقط خسته کردن مردمه تا خونه و سرزمینشون رو ول کنن و برن. وضع به قدری خرابه که فلسطینی ها آشکارا تو کشورهای دیگه زندگی بهتری دارن، خیلی بهتر و حتی دولیل غربی هم بارها از این وضعیت خسته میشه و به ستوه میاد. شاید دولیل تو روایتش عمیق نشه ولی عمدا به صورت غیرمستقیم به آدم می‌فهمونه‌ که واقعیت حاکمیت اسرائیل چطوریه. در واقع دولیل نیازی نداره که اصلا توضیح تاریخی بده یا روایت ما مسلمان ها رو بگه، آش به قدری شور هست که صرف یه روایت سطحی هم برای روشن کردن اوضاع کافیه
نتیجه گیری که از کل کتاب کردم این بود که دولت فلسطینی و حکومت فلسطینی بر فلسطینی، کالای بنجولی بود که اسرائیل به قیمت خیلی گزاف خاموش شدن آتش انتفاضه به یاسر عرفات که پدر معنوی فلسطینی ها بود فروخت و وراث عرفات (تشکیلات خودگردان) هنوزم حاضر نیستن قبول کنن که بنجول بوده

در نهایت من خواننده و دولیل تو یه حسرت با هم شریک میشیم و اونم اینه که دولیل علی رغم تلاشش موفق نمیشه بره غزه و این کتاب از روایت کردن زندگی مردم غزه محروم میمونه. دولیل در رابطه با همین موضوع به طنز میگه رفتن به کره شمالی آسون‌تر بود

خوندن کتاب رو به شدت توصیه میکنم و بنظرم مناسب شروع خوندن در مورد فلسطینه، هر چند تا جایی که از یادداشت ها فهمیدم مدل کمیک سلیقه همه نیست
ترجمه هم خیلی خوب بود ولی ترجیح میدادم مترجم اسم مکان ها رو عوض نکنه و همون اسامی رو استفاده کنه که دولیل استفاده کرده بود و تو پیشگفتار و پرانتز و پاورقی اسامی اصلی و قدیمی اون‌ها رو می‌گفت

پ.ن: هر چقدر بیشتر از اوضاع کرانه باختری و مدل حکومت تشکیلات خودگردان میخونم، این تشکیلات بیشتر و بیشتر در نظرم شبیه اون پیرمرد سیاهپوست تو فیلم جنگو آزاد شده میشه که دست راست ارباب سفیدپوستش (لئوناردو دی‌کاپریو) بود و تو ظلم به برده های سیاهپوست که همرنگ و همنوع خودش بودن از اربابش پیشی گرفته بود
      
188

28

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.