یادداشت mahyas

mahyas

mahyas

7 روز پیش

        «النور و پارک» مثل آهنگی آرام و دلنشین است که بی‌صدا وارد دل می‌شود و نمی‌توانی آن را فراموش کنی. حال و هوای کتاب، پر از حس‌های ساده و واقعی نوجوانی است؛ آن حس‌های دست‌نیافتنی، ترس‌ها، شور و اشتیاق‌ها، و عشق‌هایی که به جای غرور، خلوص دارند. در دنیایی که همه چیز پیچیده و پر از قضاوت است، النور و پارک به ما یادآوری می‌کنند که عشق واقعی، نه کامل است و نه بی‌عیب، بلکه با تمام تلخی‌ها و شیرینی‌هایش زیباست.

شخصیت‌ها برایم نه ایده‌آل، بلکه عمیق و زنده بودند؛ آن‌ها با تمام ضعف‌ها و اشتباهاتشان، جایی در قلبم باز کردند. این نقص‌ها، نه تنها انسانی بودنشان را نشان می‌دهد، بلکه باعث می‌شود عشقشان باورپذیر و تاثیرگذار شود. چیزی که بیش از همه دوست داشتم، صداقت و پاکی روابطشان بود؛ عشقی که نه از روی ظاهر، بلکه از دل و روح جوانه می‌زند.

اما این کتاب تنها یک داستان عاشقانه نیست. «النور و پارک» شجاعانه به مسائلی همچون نژادپرستی، معیارهای ظالمانه‌ی زیبایی، تجاوز و زن‌ستیزی می‌پردازد و از زخم‌های پنهان جامعه سخن می‌گوید. نویسنده، با زبانی ساده و در عین حال قدرتمند، ما را دعوت می‌کند که فراتر از ظاهر و پیش‌فرض‌ها، انسان‌ها را ببینیم و بشنویم.

خواندن این کتاب مثل نفس کشیدن در هوای تازه‌ای بود؛ هوایی پر از امید، درد، و عشق ناب. هر صفحه‌اش را که ورق می‌زدم، با خودم می‌گفتم چقدر خوب است که هنوز هم چنین داستان‌هایی نوشته می‌شوند؛ داستان‌هایی که به ما یادآوری می‌کنند در جهانی که پر از قضاوت و تبعیض است، محبت و درک می‌تواند همه چیز را تغییر دهد.

پی نوشت؛

النور:
«او مثل نوری نرم و گرم در تاریکی‌های زندگی‌اش بود، کسی که با وجود همه دردها، هنوز به دوست داشتن ایمان داشت.»

پارک:
«او تکیه‌گاهی بود که در لحظه‌های سرد و سردرگمی، بی‌صدا اما محکم کنار النور ایستاد، تا نشان دهد عشق یعنی درک و همراهی بی‌قید و شرط.»
      
52

9

(0/1000)

نظرات

آتنا 🌿✨

آتنا 🌿✨

7 روز پیش

فول میدم تا آخر مرداد بخونمش دختر 

1