یادداشت مصطفا جواهری
1402/7/9
داخل جلد کتاب نوشتهام: «کتاب را صبح شروع کردم و الان که ساعت۱۵:۱۷ است تمام کردم. امروز شنبه ۲۱مرداد است. سحر ساعت ۳:۳۰صبح از مرخصی برگشتم مرزن آباد. زمان رژه نگهبان و در واقع نظافتچی دستشویی گردان بودم. از ساعت ۶ تا ۱۰. این کتاب پناهی شده بود برای فرار از بوی بد سرویس بهداشتی. در حین سرکشی به سرویسها و مراقبت از اینکه سربازی نکند خرابکاریاش را نشوید و در حین طیزدن روشویی مشغول این کتاب بودم و البته که دوستش داشتم. خدا احمد مدقق را حفظ کند که یک روزِ سربازیم را سریع و شیرین کرد. به راستی که همه رودخانههای جهان به هم وصلند. کاش از رودخانهٔ کمآب پادگان راهی رودخانهٔ سر کوچهمان میشدم و زنگ خانه را میزدم. مصطفا ساعت ۱۵:۲۳ کلاس بهداشت عمومی ۰۲/۵/۲۱»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.