یادداشت ثنا شاه محمدی

        دبیرستان بودم که این کتاب رو خوندم و هنوز چیزی از عشق و عاشقی نمی دونستم و درگیرش نبودم. چقدر دلم برا منصور می سوخت که اینقدر عاشق محبوبه است و چقدر هم از رحیم بدم می اومد وقتی که فهمیدم که فقط املای نوشتن همون یک بیت شعر رو بلده چقدر بجای محبوب می خواستم خفه اش کنم. کلا اون موقع ها خوندنش برام جالب بود و بعدش رفتم که شب سراب رو بخونم و رحیم اونجا خودش رو به بچه مثبت بودن جا زده بود مخصوصا شبی رو دخترخاله اش پیششون بود. یادش بخیر فکر کنم برام هنوز هم کتاب خوبی باشه دوستش داشتم.
      

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.