یادداشت tasnim
1401/2/15
3.9
21
"خودم را در دنیای واقعی می دیدم " جمله ای از کتاب ۳۵ کیلو امیدواری که توجه من را جلب کرد . پسر بچه ای که از مدرسه متنفر است او چند بار از مدرسه اخراچ شده است و از زندگی نا امید شده است و دلیلی برای بودنش در زندگی پیدا نمی کند. همه بر علیه او حرف میزنند ولی پدربزرگش توانست... این داستان با این که زیاد درمورد شحصیت ها حرف نزده بود تقریبا شخصیت پردازی خوبی داشت و توانسته بود خصوصیات شخصیت ها را بین داستان بگنجاند و مارا از خصوصیات آن شخصیت آگاه کند و اینکه داستان از زبان اول شخص یعنی شخصیت اصلی داستان بود توانسته بود با گفتن احساسات به شناخت شخصیت کمک کند . توصیف بعضی از چیز ها به صورت کامل توضیح داده شده بود و حس آن موقع شخصیت را میتوانستم درک کنم مانند : بوی گچ و کفش های کهنه ی ورزشی در گلویم می ماسد . ولی توصیف مکان اصلا نداشت و نمیتوانستم داستان را در مکان ها پیش ببرم . در بعضی از قسمت های کتاب شخصیت خیلی حرف می زد و چیز هایی که اهمیت نداشتند را میگفت و آن را باز میکرد و کتاب حوصله سر بر می شد . میتوانید اگر از زندگی نا امید هستید با خواندن این کتاب ۳۵ کیلو امیدواری کم کنید :)
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.