یادداشت
1403/7/16
4.2
39
چی بگم والا..حرفی نمیمونه. شروع عالی، پایان محشر!! پلات توییست های ریز و دقیق. من حقیقتا فکر نمیکردم همچین پایان خفنی داشته باشه؛ یا من دچار سایکوپاتم یا نویسنده چون نباید اصلا از همچین ژانری خوشم بیاد ولی اومد!!! در عین ناباوری خوشم اومد! اصلا فکر نمیکردم مارکوس انقدر عوضی باشه چون نویسنده انقدر قشنگ عشق مارکوس رو به یاسمین نشون میداد آدم فکر میکردم این یه دل نه صد عاشقشه حاضره بخاطرش سلاخی بشه ولی انگار من اشتباه میکردم و دقیقا برعکسش بود .. و نقش زنش هم خیلی کمرنگ بود فکر نمیکردم آخرش انقدر حضور پررنگی پیدا کنه و روند داستان خیلی آخرش تند شد. دلم برای یاسمین بیچاره سوخت، خیلی.. سر قسمت آخرش متأثر شدم ... مخصوصا وقتی به این پی میبرم که همچین انسان هایی وجود دارن. البته باید اسمشونو گذاشت حیوان تا انسان. یا شایدم رأس!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.