یادداشت dream.m
1404/4/22
کتاب جدید گروه همخوانی کتاب های بد =) ممنون از سارای عزیز که بازم یه شاهکار عجیب غریب خفن رو بهمون پیشنهاد داد. و ممنون از بچای همخوانی که همیشه پایهن دورشون بگردم♡♡♡ این کتاب رو میشه توی نیم ساعت از طاقچه شنید و فایلش رو هم خوند. با نقاشی های جذاب و متن طنز جذاب که هر جملهاش خنده به لب میاره. و اما ریویوو .... هوالکاتب ای عزیز دل و مونس جان، بدان و آگاه باش که کتاب شریف کلثوم ننه، تألیف جلیلالقدر آقا جواد خوانساری—رضوانالله تعالی علیه—چنان کتابی است که اگر در میان دواوین و کتب فضلا بگردی، چوناش نیابی. بلکه اگر جهد کنی و شبها را در زیر نور شمع و چراغ نفتی به مطالعه رسالات قدیم و جدید از سنگنبشته تا پاپیروس گذرانی، باز هم نخواهی یافت کتابی که هم دُرّ حکمت ببارد و هم زهر طعنه در کام بریزد. و این کتاب، ای طالب حکمت، نه از آن رسائل است که در مدارس خوانند و نه از آن نصایح است که شیخ در مسجد گوید، بل حکایتی است از عجایب زنان این دیار، که اگر آن را بخوانی، بسا که از حیرت سر بر دیوار بکوبی که «یا للعجب! آیا چنین بوده است؟» و باری، بوده است و هست... و این کتاب، ای طالب حکمت، رسالهای است در بیان احوال و خصایل زنان در طریقهای که عقل حیران و هوش سرگردان گردد. مؤلف، به صد نیش و کنایه و هزار طعنه و استعاره، زنان روزگار خود را به چنان صورت وصف فرموده که خواننده خوش خوشان بخندد، اما چون به باطن درنگرد، انگشت حیرت به دندان گزد که آیا مؤلف مدح کرده است یا قدح؟ آری، در این کتاب، از حالات کلثوم ننه—که او را پیشوای زنان این دیار خواندهاند—سخن رفته و هر حرفی که از او نقل است، در اصل وصف فقه زنان باشد، لیک در لفافهای از ظرافت. چنانچه از غیبت و بدگویی و غرغرهای بیپایان گرفته تا طمع و دغل، همه را با زبانی چنان آراسته آورده که اگر کسی را از زبان تلخ وی برنجد، لابد از آن است که در آیینه او صورت خویش را دیده است. و این بانو را از آنرو پیشوای زنان نامیده اند که در هنرهای زنانه چنان استاد بوده که گویی هزار و یک فقیهِ حکیم در وجود او گرد آمدهاند. ازیرا هر کلامی که از دهان او بیرون آمده، نه نصیحت و نه حکمت، بلکه مجموعهای از رموز و اسرار ست که چون تدقق نمایی، خواهی دید که سراسر طعنه و هجو است، لیک در جامهای از وقار و موعظه پیچیده شده، چنانکه عابد از آن متأثر گردد و جاهل به آن مغرور. و نقل است که کلثوم ننه، چون در مجلسی نشسته، زبانش از قصههای هزار تو کوتاه نیامده و هر نکتهای را که به سخن میآورده، چنان در لفافه میپیچیده که مردمان ندانستند وی در حال ستایش است یا نکوهش. و چون کسی در برابر او لب به اعتراض گشوده، چنان آهی از ته دل برمیکشیده که زمین از لرزه بر خود بلرزیده. و اگر از خصلتهای او پرسی، بایستی که شب را تا صبح به شمارش بنشینی، که این بانو در فنون و صفات زنان، چون بالابلندای هفت گنبد آسمانست که هیچکس را پایانی بر آن متصور نیست. از مویههای بیسبب و نالههای جانگداز گرفته، تا هنر غیبت و دوبههم زنی، از رموز شوهرداری بگیر تا جعل حدیث، از خلق شریعت  گرفته تا تفسیر فقه و اصول حیض و جنابت، و از آداب نذر و نیاز تا فتنهگری و عشوهگری که در آن چنان مهارت داشت که اگر ابلیس نیز نزد او زانو زده بود، عذرخواسته و کنجی خزیده بود. پس ای طالب علم و ادب، اگر خواهی که با زبان طعنهآمیز پارسی و طنز شیرین آشنا گردی، این کتاب را بردار و بخوان، اما حذر کن که مبادا خود را در آن یابی و رنجیده گردی، که نویسنده آیینه نهاده است، نه زهر در کام تو ریخته.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.