یادداشت نصراللهی

                
با کمک دوستانی و بعضی از اساتید امسال کتاب های حوزه هوش اجتماعی رو به مدرسه های ابتدایی حاشیه شهر با کمک خیرین می رساندیم. یادم است وقتی به یکی از مدارس مراجعه کرده بودیم و در مورد کتاب های باکیفیت صحبت می کردیم؛ معاون پرورشی مدرسه که به اذعان مدیر بسیار فعال قلمداد میشد؛ گفت: من خودم کاملا حواسم به کتابها است؛ من امسال تازه آمدم به این مدرسه وقتی داشتم کتابخانه را مرتب می کردم کتاب های چرت و پرت مثل هری پاتر را انداختم سطل آشغال؛ همه ان ها در مورد شیطان پرستی هستند؛ واقعا در مدارس کتاب های هری پاتر هستند؟ انها را آپ به مدارس داده یا اهدایی بچه ها است؟! اسم هری پاتر را زیاد شنیده بودم ولی کتاب هایش را به خاطر منع های که میشد نخوانده بودم و همین طور فیلم هایش را. فقط کلیاتی از ان در ذهنم بود و عکس های فراوانی که از ان روی لوازم التحریر دیده بودم؛ با اینکه در ایام کودکی و نوجوانی در خانه ای زندگی کرده بودم که همیشه کتاب جاری بود ولی هیچ وقت اسمی از هری پاتر نبود؛ در حالی که خیلی از دوستانم در نوجوانی و سالها قبل  کتاب های پاتر را خوانده بودند؛  اکثر انها از طریق دوستان مدرسه یا خواهر و برادرهای بزرگتر با این مجموعه آشنا شده بودند؛ ولی برای من هیچ کدام دریچه ای برای رسیدن به هری پاتر ایجاد نکرده بود؟ می دانید چرا؟ چون ما در سالهای مدرسه در مدارس حاشیه شهر درس خوانده بودیم؛ مدارسی که الان از کتابخانه درست و حسابی  در ان خبری نیست چه برسد به بیست سال پیش؛ در دوران مدرسه تقریبا از دانش اموزان فعال مدرسه بودم؛ ولی هیچ تصویر ذهنی روشنی از کتابخانه مدرسه ندارم؛ با اینکه از سرود خوانی و دکلمه خوانی و اجرای نمایش؛ حضور در مسابقات ازمایش و احکام و..... کاملا خاطرات روشنی دارم؛ کتابخانه هیچ وقت یک مرکز پویای مدرسه نبود حتی بهترین معلم ها هیچ وقت مارا  به کتاب خواندن تشویق نکرده بودند؛ با اینکه من همیشه نفر اول کلاس مطالعات و تاریخ بودم چرا هیچ وقت به من معلم ها  کتابی هدیه یا قرض یا توصیه نکرده بودند! 
قصد تعریف از خود را ندارم فقط می خواهم شرایط جامعه مدارس حاشیه شهر (سی متری و فوتبال) ان روزها را مثال بزنم؛ ولی خانواده ما هنوز از خانواده هایی بود که کتاب در ان جایی داشت سایر خانواده ها که دیگر اصلا خبری از کتاب نبود؛ پس کاملا منطقی بود که سایر دوستانم هم خیلی وضعیت بهتری از من نداشتند که بخواهند این کتاب را ان روزها به من معرفی کنند. از مدرسه که عبور کنیم میرسیم به خواهر و برادر بزرگتر؛ انها که اهل مطالعه بودند چرا هیچ وقت نام هری پاتر از طریق انها به  من نرسیده بود؟ جوانه های مطالعه در خانه ما با روزنامه کار و کارگر ارگان مطبوعاتی حزب کارگر زده شد. نمی دانم پدر از روزنامه دنبال چه بود ولی کاملا صحنه های روزنامه خوانی اش در ذهنم سوسو می زند.  برادر و خواهرم هم به پایگاه بسیج محل یعنی تنها مجموعه مردم نهاد ان روزها که پر بود از کتاب های شهید مطهری و جزوه های هادیان سیاسی سپاه و...بود؛ رفت و امد داشتند و این یعنی حضور کتاب و جزوه به خانه ؛شاید اولین کتاب رسمی که خواندم خاطرات ایت الله منتظری بود از مهدی هاشمی؛ هنوز در خاطرم است؛راستی یک کمد برادرم داشت از کتاب های موسسه راه حق در موضوعات نماز و... که فکر می کنم ان موقع ها برایش پست می شد و تنها موردی غیر دینی و سیاسی خانه ما مجلات ماشین برادرم بود. خب طبیعی بود در همچین جامعه ای خبری از حضور و معرفی هری پاتر نباشد.

ولی امروز یکی کمک های رسانه شاید شکست این حصر روایت ها و جریان هاست که اگر کسی دستگاه بینشی حق محور یا تفکر انتقادی هم داشته باشد بسیار از رسانه بهره خواهد برد. ولی الان چرا هری پاتر می خوانم؟
 مدتی است تصمیم دارم دایره مطالعاتم و بررسی هایم  را محدود به کتاب کودک نکنم و وارد مطالعات کتاب نوجوان شوم و جالب است یکی از ژانر های اصلی مورد علاقه نوجوان  در حال حاضر فانتزی است. با اینکه هری پاتر حدود سال1997(1375)تولد یافته و اواخر دهه 70وارد ایران شده است. توجه به این ژانر به نظرم بسیار مهم است از چند منظر؛  طوری که در حال حاضر وارد ادبیات کتاب های سنین کوچک تر هم  شده حتی در کتاب های تالیفی مثلا ایلیا بسیار مورد اقبال است و حتی پسر خودم بسیار خواهش می کند که مجموعه ایلیا  را داشته باشد وحتی می گوید: حاضرم بروم کتاب فروشی کار کنم تا ان را بخرم! با اینکه سن ایلیا فکر کنم 9سال به بالا باشد و همراه روایت تصویری هم شده که موفقیت ان را چند برابر کرده است. بسیار مورد اقبال است! شاید شما هم مثل من  فکر کنید اساسا چه فایده دارد یکسری اراجیف غیر واقعی را بخوانیم؟ برای پاسخ به سوال شما در پست بعدی نظری رهبری را در مورد کتاب های فانتزی می گذارم. 
البته قبل از شروع کتاب کلی نقد و نظر در مورد ان مطالعه کردم. کلیپ های متفاوتی دیدم که یکی از اصلی ترین ها همان نقطه نظر معلم بود؛ که توسط روحانیت انجام شده بود که این کتاب ها ترویج شیطان پرستی و همجنس بازی و جادوگری دارد؛ حتی جایی خواندم مرحوم فرج نژاد برای بررسی دقیق کتاب نسخه های اصلی ان را خوانده است؛ همچنان مشغول خواندن در مورد نویسنده کتاب و نقطه نظرات داخلی و خارجی از کتاب هستم. تا ذهن روشن تری پیدا کنم. ولی اگر نظر خودم را بخواهم بگویم؛ به نظرم پیچیدگی  بسیار خوبی داشت؛ جذابیت عجیب؛ فضای کلی کتاب هم به نظرم تاب اوری و مقاومت و عدم بی تفاوتی؛ اهمیت به دوستی را  نشان می داد. جایی خواندم نویسنده برای نوشتن کتاب به منابع جادوگری و فراماسونری رجوع کرده بود؛ نمی دانم خارج از تاثیرات گرایشی؛ خود کلمات کتاب تاثیری خاصی داردیا نه؛ که دیگر بررسی ان کار اقای  موزون و دوستان زندگی پس از زندگی است. که انشالله در سریع جدید کسی ان دنیا چیزی دیده باشد😂
شما هری پاتر را خواندید؟ چه زمانی؟ ایا از نوجوانان اطراف تان کسی دیده اید که مشغول خواندن ان باشد؟ ایا در کتابخانه مدرسه شما ان موجود است؟ چه تاثیراتی به نظرتان می گذارد؟ 
        
(0/1000)

نظرات

کتاباشو نخوندم ولی فیلمشو دیدم.
منم اواخر دبیرستان بودم که پای هری پاتر به زندگیم باز شد. قبلش اون سمت ها نرفته بودم چون فکر می کردم هری پاتر باید ژانر وحشت باشه.( متاسفانه در اوایل طفولیت یه مواجهه ی ناموفق با هری پاتر داشتم که منجر به شکل گیری تصویری ترسناک شده بود)
خاطراتتون آشناست با اینکه من در دهه نود مدرسه میرفتم و همیشه جزو خوره های کتابخانه ی مدرسه و زرنگای کلاس بودم، هیچ وقت یادم نمیاد از طرف معلمی کتابی به من معرفی شده باشه، چه برسه به امانت دادن. و کتابخانه مدرسه هم به جز کتاب های مذهبی و سیاسی، اغلب چیز خوب دیگه ای نداشت.