یادداشت dream.m
1404/4/22
یک کتاب دیگه برای همخوانی "گروه همخوانی کتابهای بد" امتیاز ۱/۵ «کرج حمله میکند» رو میشه یه تلاش خلاقانه برای خلق فانتزی طنزآمیز ایرانی دونست که با زبان ساده، شیطنت زبانی، و ایدههای بکر شروع میشه. ایزدی توی این داستانها سعی میکنه با پیوند زدن تخیل به فرهنگ روزمره، یه صدای تازه بساز، اما توی این سبک هنوز پختگی لازم رو پیدا نکرده. ویژگیهای این مجموعه داستان بطور فشرده : 1. ترکیب فانتزی و بومیگرایی یکی از ویژگیهای بارز داستانهای این مجموعه، تلاش ایزدی برای آمیختن عناصر فانتزی و سورئال با بسترهای کاملاً ایرانی و روزمرهست. تو داستانهایی مثل «کرج حمله میکند» یا «ماجرای دیده شدن نهنگ در نهر فیروزآباد»، میبینیم که مکانهای واقعی (مثل کرج یا فیروزآباد) و فرهنگ عامه ایرانی (مثل شوخی با شهرها یا اشاره به جنها تو «کشیدن پای از ما بهتران...») بهعنوان پایه داستان انتخاب میشن، اما بعد با یه فانتزی عجیب و غریب مثل حمله به ترانسیلوانیا یا حضور یه نهنگ تو نهر ترکیب میشن. این رویکرد نشون میده که ایزدی میخواد فانتزی رو از حالت جهانی و کلیشهای (مثل قصرهای اروپایی یا اژدها) دربیاره و به زندگی روزمره ایرانی پیوند بزنه. با این حال، به نظر میاد این ترکیب گاهی تو اجرا لنگ میزنه؛ انگار تخیلش از بستر واقعی جدا میمونه و به جای یه آمیزه منسجم، یه جور تضاد ناجور خلق میکنه. 2. طنز خلاقانه اما ناپخته طنز، ستون اصلی این مجموعهست. از عنوانها (مثل «کشیدن پای از ما بهتران...») گرفته تا ایدهها (مثل حمله کرجیها به دنیا)، میشه دید که ایزدی عاشق بازی با موقعیتهای غیرمنتظره و اغراقآمیزه. طنزش ریشه تو فرهنگ عامه داره—مثل شوخی با هویت محلی یا استفاده از اصطلاحات روزمره—و گاهی با چاشنی تلخی یا کنایه همراه میشه، مثلاً تو «کرج حمله میکند» که انگار یه نقد طنزآمیز به کلیشههای فرهنگیه. اما این طنز اغلب به نظر خام و ناپخته میاد؛ به جای اینکه تیز و چندلایه باشه، به موقعیتهای ساده و پیشپاافتاده تکیه میکنه که بعد از چند لحظه، کشششون رو از دست میدن. انگار ایزدی بیشتر دنبال خنده سریع و لحظهایه تا ساختن یه طنز عمیقتر که تو ذهن بمونه. 3. زبان ساده و شیطنت آمیز زبان ایزدی تو این مجموعه به نظر میاد که ساده، روان و نزدیک به گفتار روزمره ایرانیه، اما با یه حس بازیگوشی که تو عنوانها و دیالوگها خودش رو نشون میده. مثلاً عنوان «کشیدن پای از ما بهتران، به کار کاتب کتب کودک در کیش» پر از آهنگ و بازی زبانیه که سعی داره با ریتم و طنز خواننده رو جذب کنه. این سادگی زبانی میتونه نقطهقوت باشه، چون داستانها رو قابلفهم و صمیمی میکنه، ولی از طرف دیگه، گاهی به نظر میرسه که نویسنده از ظرفیت زبان برای خلق تصاویر قویتر یا عمقبخشی به فضا استفاده نکرده. توصیفاتش احتمالاً بیشتر به کارکرد طنز یا پیشبرد داستان خدمت میکنن تا اینکه بخواد یه حس بصری یا احساسی عمیق بسازن. 4. روایت پراکنده و ایدهمحور سبک روایی ایزدی تو این داستانها به شدت ایدهمحوره. هر داستان انگار از یه جرقه خلاق شروع میشه—مثل سیل خون تو «بیرون زدن سیل خون...» یا قداره تو «قداره اسد»—و بعد سعی میکنه دور اون ایده بچرخه. اما این ایدهمحوری یه شمشیر دولبهست؛ از یه طرف نشوندهنده ذهن خلاق و خیالپردازشه، ولی از طرف دیگه، روایتها اغلب انسجامشون رو از دست میدن. انگار نویسنده بعد از زدن جرقه، نمیدونه چطور اون رو به یه خط داستانی محکم یا یه پایان معنادار برسونه. نتیجهش میشه داستانهایی که بیشتر شبیه طرح اولیهان تا روایتهای کامل، و شخصیتها هم اغلب به جای آدمای واقعی، فقط ابزار پیشبرد همون ایدهها هستن. 5. سورئالیسم نصفهنیمه ایزدی تو این مجموعه به وضوح به سورئالیسم علاقه داره—از سیل خون و نهنگ تو نهر گرفته تا حمله کرج به ترانسیلوانیا، همهچیز یه حس عجیب و غیرواقعی داره که میخواد واقعیت رو به چالش بکشه. اما این سورئالیسم انگار نصفهنیمهست؛ نه به اندازه کافی عمیق و دیوانهوار میشه که خواننده رو تو یه دنیای کاملاً تازه غرق کنه (مثل آثار کافکا)، و نه منطق درونی محکمی داره که اون رو قابلباور کنه. مثلاً تو «ماجرای دیده شدن نهنگ...»، ایدهی نهنگ تو نهر بامزهست، ولی انگار فقط یه تصویر عجیبه بدون اینکه به یه دنیای سورئال بزرگتر وصل بشه. این نصفهکاری باعث میشه سورئالیسمش بیشتر تزئینی به نظر بیاد تا یه ابزار روایی قوی. درکل این کتاب برای کسایی که دنبال یه سرگرمی موقت و حالوهوای بومی هستن شاید جذاب باشه، ولی برای خوانندههایی که عمق و ساختار قویتر میخوان، احتمالاً ناکافیه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.