یادداشت میم صالحی فر
1402/11/7
زنبوری به دنبال غذا روی یک گل نیلوفر آبی می¬نشیند. گل نیلوفر به او اعتراض می کند که غذای مفت به کسی نمی دهد و زنبور باید در ابتدا چیزی که گل دوست دارد را پیدا کند و بیاورد تا گل هم به او اجازه دهد که از شهد و گرده¬اش استفاده کند. زنبور به سراغ یک عنکبوت و بعد از آن یک کرم شب تاب می-رود و از آنها می¬پرسد که گل نیلوفر چه چیزی دوست دارد. عنکبوت به او می گوید که گل یک کرم ریزه میزه می خواهد. کرم شب تاب هم به او می گوید که گل، گرمی و نور می خواهد. اما وقتی زنبود این ها را برای گل می برد، گل از او قبول نمی کند. در آخر زنبور از شاپرکی سوالش را می پرسد. شاپرک به او می گوید که گل از او ناز و بوسه می خواهد. این بار وقتی زنبور به سراغ گل نیلوفر می رود و او را می بوسد، گل اخم¬هایش را باز می کند و می خندد. تصاویر کتاب هم جذاب هستند. برای هر دو صفحه یک تصویر در نظر گرفته شده که تصویرکامل در یک صفحه و المان هایی ازهمان تصویر در صفحه روبه روی اون آمده
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.