یادداشت علیرضا فراهانی
1404/1/16
این جوری می نویسم که کتاب با یه روانی و هیجان خوبی شروع می شه و انگیزه ی خوبی به ادامه دادن می ده اما تا اخر فقط روانی و گویا بودن متن همراهی می کنه و از نیمه ی کتاب تقریبا افت محسوسی پیش می اد. نشون می ده مثل هر جای دیگه، نظام سیاسی امریکا هم تافته جدا بافته نیست، فراز و فرودهای بیشتری نسبت به قبل داره در دوران های گذشته یکنواختی بیشتری به خصوص در زمینه خارجی امریکا وجود داشت تا مادامی که کلینتون به ریاست جمهوری رسید که نگاه متمرکز تری به سیاست داخلی داره. این که امریکا هم در تحلیل شخصیت صدام تا چه جایی مرتکب اشتباه شد، این که عمیقا جبهه غرب به خوبی کشورهای عربی و رهبراشون رو نمی شناسه تا جایی که اصلا زحمت این جست و جو رو در عین تعجب مخاطب حتی به خودش نمی ده. چند دستهگی در مورد ایده تصرف عراق و عراق بعد از صدام و دیدگاهای نویسنده جالب بود اما خیلی تعجب برانگیز نبود. یکی از طنز های بزرگ جنگ عراق و امریکا این بود که صدام و بوش از بسیاری جهات شبیه هم بودند، هر دو رفتارهایی خودخواهانه و سلطه جویانه داشتند، هر دو به شدت نسبت به جهان خارج بی اعتنا بودند و به مشورتهایی که بر خلاف سیاستشون بود اعتنا نمی کردند، کمتر به خارج از کشورشان سفر کردند و تماما با نگاهی سیاه و سفید قضایا رو تحلیل می کردند و خیلی بیشتر از اینها باز شباهت هست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.