یادداشت مرتضی
1404/3/2
۱. صبح خوابم نمیبرد. گویی منتظر پیام یا خبری بودم. چیزی از این انتظار وسوسهام میکرد تا این کتاب را بخوانم. توقع متن فاخری در ترازِ متون کلاسیک و برجسته نداشتم اما ماجرای خاتون، روایت چیزی بود که مثل ادبیات کلاسیک ما ارائه میکند: «گمشدهای که هرگز پیدا نخواهد شد» و آدمهای بازیگر این قصهها به دنبال یافتن چیزی هستند که نایافتنی است. ۲. شاید مثلاً اگر این کتاب را در نوجوانی خوانده بودم چیز دیگری میفهمیدم. اما حالا میفهمم که شخصیتهای داستان یثربی چه باری را به دوش کشیدهاند و قلهی قاف را بهخوبی فتح کردهاند. ۳. پستچی از جنس حرفهایی بود که شاید برای امروزِ ما و تطورات فرهنگی این جامعه، امر غیرقابل دسترس و کاملاً انتزاعی باشد اما ظاهراً در تاریخ کسانی بودهاند که پستچیِ زندگی دیگران شدهاند و البته بسیار زیاد در تاریخ دیدهایم از عشقهایی که به آن سرانجام محتوم نرسیده باشند. پینوشت: از خواندنش راضی هستم. کاش پیشتر خوانده بودمش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.