یادداشت 𝖕𝖆𝖗𝖆𝖉𝖎𝖘𝖊🔮

        مثل افتادن در دل شبی بی‌پایان بود؛ تاریک، پرهیجان و سرشار از کششی که نمی‌شد در برابرش مقاومت کرد. عشقی میان دو نیروی متضاد، میان غریزه و قلب، که نه تنها ممنوع بود، بلکه خطرناک. با هر صفحه، میان غرور و زخم‌های پنهان‌شان سرگردان بودم، میان خشم و اشتیاقی که از درون می‌سوخت. این فقط یک داستان عاشقانه نبود، نبردی بود میان ذات و انتخاب، میان آن‌چه هستیم و آن‌چه می‌خواهیم باشیم. وقتی تمام شد، حس می‌کردم زخمی لطیف روی دلم افتاده؛ از آن زخم‌هایی که دوست داری هیچ‌وقت خوب نشوند.
🐺🧛🏻‍♀️
      
89

9

(0/1000)

نظرات

سانسورش در چه حد بود؟
2

0

سانسور در اون حد نبود ، کامل نوشته شده فقط یک قسمت از رابطه‌شون در حد چند جمله گفته شده ولی بازم مشخص بود .
ترجمه‌اش خوب بود و راضی بودم 

1

ممنون
@H_1383 

1