یادداشت مجتبی بنیاسدی
1402/10/3
صدی نود که اگر میدانستم داستانی با موضوع داعش قرار است بخوانم، دستم بر برداشتن این کتاب از قفسه کتابخانه نمیرفت. تجربه قبلی خواندن «به نام یونس» از مدرسه رمان شهرستان ادب توی ذهنم بود که کتاب را انتخاب کردم. یک درصد هم احتمال نمیدادم موضوع داعش باشد. و موضوع من را جذب نمیکرد. چون از جنایات داعش، قدری کتاب داستان خواندهام و فیلم دیدهام که دیگر تکراری میآمد. اما آنچه من را میکشاند به خواندن رمان، شخصیت امیرعلی بود. در واقع خود راوی. شخصیتی خاص، اتوکشیده، منظم، بهداشتی، درسخوان و خیلی از این صفات بچهمثبتها که دقیقاً در جایی گیر میافتد که هیچکدام از این صفات معنایی ندارد. پس اول شخصیت امیرعلی و خانوادهاش من را گرفت، دوم تغییرِ امیرعلی. مگر یک خواننده از داستان چه میخواهد؟ در ضمن لحن گهگاهی طنز راوی هم نباید از یاد برد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.