یادداشت حسنشونم
1404/4/23
دارن شان! عجب داستانی بود. اشباح، شبحوارهها، آدم کوچولوها و موجودات دیگر؛ 12 جلد با آنها زیستم و در داستان پیش رفتم. انگار من هم مثل دارن با خواندن کتاب یک زندگی سخت را همراه او گذراندم و حالا این 12 جلد به پایان رسیده است و من در پایان برایش اشک ریختم. از آخرینباری که در سفری به سرزمین خیال، به وسیله کتابها انجام داده بودم، مدتها میگذشت و حالا با حماسۀ دارن شان دوباره در سرزمین خیال غوطهور شدم، ماجراجویی کردم و حالا این سفر به پایان رسیده و حس میکنم از یک دوست قدیمی جدا شدهام، دارن شان! این اسمیست که هیچوقت فراموشش نخواهم کرد، همچنین آن شبح شریف و جذاب، لارتن کرپسلی. من دوباره پس از سالها دوستی در سرزمین خیال پیدا کرده بودم، اما افسوس که مدت این دوستی باید جایی، در پایان جلد 12 به پایان میرسید، جایی که داستان پایان یافته بو و تنها چیزی که از آن دنیا آوردهام فقط یک جمله است، «حتی در مرگ، کاش پیروز باشی».
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.