یادداشت tasnim
1401/2/15
سرنوشت ، کلمه ای ایست که با معنا اش آشنا هستم ولی توان درک محتوای دربرگیرنده ی اش را ندارم ، "سرنوشت " فقط یک کلمه نیست ، کل عمر ما است که انسان از آن بی خبر است . سوفی و آگاتا دو متضاد از نظر ، اخلاق ، ظاهر ، محل زندگی و … ولی با سرنوشت دزدیده شده از هم و غیر قابل پیشبینی ، داستان این کتاب را تشکیل می دهند . نویسنده توانسته بود ، فوق العاده خوب داستان را گسترش و پیش ببرد و پیرنگ داستان روند خوبی داشت و خسته کننده نبود ، فقط در اوایل داستان موقعی که مدیر مدرسه می خواست یکی از بچه ها را ببرد ، کمی زیاد توضیح داده شده بود . توصیف مکان به خوبی در داستان صورت گرفته بود و من به خوبی می توانستم تمام مکان ها را تصور کنم و خودم را جای شخصیت های داستان قرار دهم و با خوشحالی های شخصیت ها خوشحال وبا ناراحتی هایشان ، ناراحت می شدم . شخصیت پردازی خیلی خوبی داشت ، به طوری که شخصیت را مثل خانواده ام می شناختم برای مثال سوفی ، خیلی به خودش و مخصوصا پوستش اهمیت می داد . دیالوگ های داستان هم مثل بقیه ی آیتم های دیگر خیلی خوب بود ، شاید جایی از قسمت ها مشکلی داشت ولی به نظرم علتش این است که ما ترجمه ی کتاب را میخوانیم و ممکن است بعضی از قسمتها مشکلی داشته باشد . موضوع این کتاب ، جذاب است و خواننده ی کتاب نمی تواند کتاب را بگذارد و دوست دارد تا اخر کتاب را بخواند و به شما پیشنهاد می کنم این کتاب را بخوانید و مطمئنا شما هم نمی توانید کتاب را زمین بگذارید :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.