یادداشت پیمان قیصری

هرگز دروغ نگو
        داستان اینطوری شروع میشه که یک مرد و زن پس از تلاش بسیار از برف و بوران سنگین خودشون رو به خونه‌ای می‌رسونند که قرار بازدید برای خریدش رو داشتند، خانه‌ای بسیار بزرگ و نسبتاً ترسناک با اتاق‌ها و مکان‌های ناپیدا که متعلق به یک روانپزشک خانم بوده که چند سال پیش ناپدید شده. زن یک مکان مخفی توی این خونه پیدا می‌کنه پر از نوار از جلسات دکتر با مراجعین‌ش و طی گوش دادن به اونها رازهایی برای ما مشخص میشه. داستان کشش خوبی داشت، تقریباً بعد از بیست درصد فکر میکنید که تمام ماجرا مشخص شده اما انتهای کتاب اتفاقات جالبی می‌افته و پایان کتاب هم خیلی عجیبه.ه
      
68

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.